خرید آسان و آسوده

سایت های مورد نیاز شما

اگر نیاز به اطلاعات مختلفی دارید به سایتهای زیر رجوع کنید.

۱۳۸۷ خرداد ۱۲, یکشنبه

نقش روح در آموختن علم (قسمت اول)

بايد بدانيم كه به طور كلى، جسم هيچ ارزشى ندارد و آن چيز كه ارزش دارد روحى است كه در جسم مى باشد، مثلاً كسى كه صحبت مى‏كند تنها زبانش حرف مى‏زند يا اينكه روحش، همچنين كسى كه مى‏شنود، روحش مى‏شنود وگرنه جسمش تكه‏اى گوشت مانند بدن گوسفند است و آن چيزى كه مى‏بيند، مى‏شنود، بو مى‏كشد، مى‏چشد، صحبت مى‏كند و غيره چيزى جز روح نيست. به قول حاجى سبزوارى: (النفس فى وحدتها كل القوى).
روح موجود غريبى است و آن را در قالبى بنام جسم قرار داده‏اند. خداوند مى‏فرمايد: (و نفخت فيه من روحى) يعنى: خداوند آدم را از گل ساخت و بعد، از چيزى كه هيچكس نفهميده است چيست و خداوند هم مى‏فرمايد: شما هم نخواهيد دانست كه چيست، در اين قالب دميد. مثل اين است كه شخصى يك لامپ درست كند و بعد روشنائى در آن قرار دهد.
روح چيزى است كه بچه از موقعى كه در شكم مادرش است، در او دميده مى‏شود و تا آخر عمر با او هست و موقعى كه مى‏ميرد در حقيقت لباس عوض مى‏كند و جسم بى‏قيمت باقى مى‏ماند.
بعضى از افراد هستند (افلاطون يكى از آنهاست) كه مى‏توانند روح را از بدنشان خارج كنند و دوباره باز گردانند. اين مسئله، از لحاظ علمى هم اخيراً در مورد بحث واقع شده است. اين قدرت را هركسى ندارد.
مانند كسى كه فلج است و نمى‏تواند دستش را حركت دهد، ما هم نمى‏توانيم روحمان را از بدنمان خارج كنيم ولى ائمه و بعضى از مرتاضين، اين كار را مى‏توانند انجام دهند. روح را از بدنشان، خارج مى‏كنند و اين مطلب امروزه در بحث هايى مانند هيپنوتيزم و خوابهاى مغناطيس مورد توجه واقع شده است.
بنابراين پيامبر (ص) مى‏گويند: (العلم من المهد الى اللحد)، بيهوده نيست و مرده را تا موقعى كه در قبر مى‏گذارند، مى‏آموزد و توانايى آموزش دارد. علاوه بر اين، در روايت آمده كه حتى در داخل قبر بهتر است مرده را تلقين كنند. يعنى به ياد او بياورند كه به خدا اعتقاد داشته است، و به پيغمبر و معاد و غيره عقيده داشتى و روزه مى‏گرفتى و نماز مى‏خواندى.
و در روايت است موقعى كه دو ملائكه براى حساب شخص مى‏آيند، اگر آن شخص، تلقين شده باشد، يك ملائكه به ديگرى مى‏گويد: به اين شخص، همه چيز را گفته‏اند و حساب نمى‏خواهد.
اين مثل آنست كه در دادگاه، يك وكيل دادگسترى به ما بگويد كه اگر قاضى اين طور گفت، چنين جواب بدهيد. حاكم هم به دوستش مى‏گويد كه اين شخص، همه جوابها را مى‏داند.
پس يكى از فوايد تلقين اين است كه منكر و نكير، ديگر از كسى حساب نمى‏خواهند.
بنا بر اين بايد از گهواره تا هنگام رفتن به گور دانش آموخت، در گهواره كودك خودش نمى‏تواند بياموزد و اين وظيفه پدر و مادر است كه در جلو كودك شوخى زشت نكنند، فحاشى نكنند، صحبت‏هاى بىفايده نكنند.
بنا بر اين در مورد كودك، پدر و مادر مكلفند و پس از مرگ هم، بر زندگان است كه مردگان را تلقين كنند. ولى از موقعى كه انسان، خودش مى‏فهمد، بايد مرتباً درس بخواند. درس چيزى نيست كه با چند سال خواندن، تمام شود. اگر كسى حتى هزار سال هم عمر كند، باز هم درس هست. براى درس خواندن، پنجشنبه و جمعه، مهم نيست وفات و عيد و تعطيل و نظاير آن هم نبايد بر درس خواندن تأثير كند.
يكى از فقها كه٣٥ سال پيش فوت شدند و من ايشان را ديده بودم و به منزلشان مى‏رفتم و شخص بسيار عجيبى بود. او با پهلوى اول (رضا خان) در مشهد مبارزه كرد و رضاخان او را به كربلا تبعيد كرد و تا وقت وفات در كربلا بود و پس از فوت، او را در نجف دفن كردند.
ايشان يكى از كارهايش اين بود كه هميشه، حتى شبهاى احياء هم درس و بحث داشتند، در حالى كه شبهاى احياء، كربلا شلوغ مى‏شد و مردم مشغول به خواندن دعا، زيارت، جوشن‏كبير، قرآن روى سرگذاشتن، سوره روم، عنكبوت خواندن و غيره بودند و ايشان، مشغول درس و بحث بودند.
با رفقاى ايشان، كه از جمله مرحوم پدرمان هم بود، در شبهاى احياء مشغول بحث مى‏شدند، و دليلشان اين بود كه علم، از حرم رفتن و قرآن خواندن برتر و افضل است.
يك وقت يادم مى‏آيد كه حدود٤٠ سال پيش كه ده يا دوازده سال عمر داشتم با ايشان، از كربلا به سامرا رفتيم. در نزديكى مسيّب كه شهرى است نزديك كربلا ماشين متوقف شد، به هر دليل كه بود، يا بنـزينش تمام شد و يا جايى از آن خراب شد. ايشان پرسيدند: تا دوباره ماشين به راه بيفتد، چقدر طول مى‏كشد؟ جواب دادند مثلا ده دقيقه. ايشان گفتند: بنا بر اين ما مشغول بحث مان مى‏شويم و همانجا پتويى انداختند و كتابهايشان را در آوردند و مشغول مباحثه شدند.
در آن موقع، من خيلى تعجب كردم ولى بعد كمى فكر كردم، ديدم كه حرف بسيار منطقى بوده، چرا بايد اين چند دقيقه بيهوده تلف شود؟ هر دقيقه‏اى كه بگذرد، ديگر بر نمى‏گردد.
حضرت امير (ع) مى‏فرمايد: (نفس المرء خطاه الى اجله) يعنى اينكه نفسهايى كه شخص مى‏كشد، مانند قدمهايى است كه به سوى مرگ بر مى‏دارد. كسى كه مثلا بايد ده ميليون نفس بكشد تا بميرد، با كشيدن هريك نفس، يك قدم به مرگ نزديكتر مى‏شود

هیچ نظری موجود نیست:

لینک باکس

اگر نیاز به شغل مناسب دارید برای یکبار هم که شده کلیک کنید، ضرر نخواهید کرد.