برگرفته از کتاب حماسه حسینی استاد شهید مرتضی مطهری(ره)
كلمه حماسه به معنی شدت و صلابت است ، و گاه به معنی شجاعت و حميت
استعمال میشود
يك سخن يا منظومه ، يا شعر يا نثرحماسی آن است كه در روح
انسانی جولان و هيجانی در جهت سلحشوری و مقاومت و ايستادگی و دفاع از
عقيده ايجاد كند . و يك شخصيت حماسی ، آن كسی است كه در روحش اين موج
وجود دارد ، يك روحيه متموجی از عظمت ، غيرت ، حميت ، شجاعت ،
حسدفاع از حقوق و حس عدالتخواهی دارد.
حماسه مقدس آن كسی است كه روحش برای خود موج نمیزند . برای نژاد خود موج نمیزند ،
برای ملت خود موج نمیزند ، برای قاره يا مملكت خود موج نمیزند ، او
اساسا چيزی را كه نمیبيند شخص خود است ، او فقط حقوحقيقت را میبيند و
اگر خيلی كوچكش بكنيم بايد بگوئيم بشريت را میبيند
پس يك جهت كه اين حماسه مقدس میشود اين است كه هدفش
مقدس و پاك و منزه است ، مثل خورشيد عالمتاب است كه بر همه مردم و
بر همه جهانيان میتابد
دومين جهت تقدس اينگونه قيامها و نهضتها اين است كه در شرايط خاصی
كه هيچكس گمان [ وقوع آن را ] نمیبرد قرار گرفتهاند ، يعنی يك مرتبه در
يك فضای بسيار بسيار تاريك و ظلمانی يك شعله حركت میكند ، شعلهای در
يك ظلمت مطلق . فرياد عدالتی است در يك استبداد و ستم مطلق ، جنبشی
است در يك سكون ، در حالی كه همه ساكن و مرعوبند ، كلام و سخنی است در
يك خاموشی مرگبار .
سومين جهت تقدس نهضت حسينی اين است كه در آن يك رشد و بينش
نيرومند وجود دارد . يعنی اين قيام و حماسه از آن جهت مقدس است كه
قيام كننده چيزی را میبيند كه ديگران نمیبينند ، همان مثل معروف ، آنچه
را كه ديگران در آينه نمیبينند او در خشت خام میبيند . اثر كار خودش را
میبيند ، منطقی دارد مافوق منطق افراد عادی ، مافوق منطق عقلائی كه در
اجتماع هستند
لازم است ما از خود سؤال بكنيم كه چه رابطهای ميان شهادت حسينبنعلی (
عليهماالسلام ) و نيرو گرفتن اسلام و زنده شدن اصول و فروع دين وجوددارد ؟ زيرا میدانيم صرف اينكه خونی ريخته بشود ، منشأ اين امور نمیشود.
بنابراين ميان قيام و نهضت و شهادت حسين بن علی ( عليهما السلام ) و اين
آثاری كه ما میگوئيم و مدعی آن هستيم و واقعا تاريخ هم نشان میدهد كه
حقيقت دارد ، چه رابطهای وجود دارد ؟
اين اثر در اجتماع از آن جهت بود كه امامحسين عليهالسلام با حركات قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده كرد ، احساسات بردگی و اسارتی را كه از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاويه
بر روح جامعهاسلامی حكمفرما بود ، تضعيف كرد و ترس را ريخت ، احساس
عبوديت را زايل كرد . و به عبارت ديگر به اجتماع اسلامی شخصيت داد . او
بر روی نقطهای در اجتماع انگشت گذاشت كه بعدا اجتماع در خودش احساس شخصيت كرد . مسئله احساس شخصيت مسئله بسيار مهمی است . از اين سرمايه بالاتر برای اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصيت بكند ، احساس منش بكند ، برای خودش ايدهآل داشته
باشد و نسبت به اجتماعهای ديگر حس استغناء و بینيازی داشته باشد ، يك
اجتماع اينطور فكر بكند كه خودش و برای خودش فلسفه مستقلی در زندگی
دارد و به آن فلسفه مستقل زندگی خودش افتخار و مباهات بكند ، و اساسا
حفظ حماسه در اجتماع يعنی همين كه اجتماع از خودش فلسفهای در زندگی
داشته باشد و به آن فلسفه ايمان و اعتقاد داشته باشد ، و او را برتر و
بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد . وای به حال آن اجتماعی كه اين حس را
از دست بدهد ، اين يك مرضاجتماعی است و اين غير از آن " خودی "
اخلاقی است كه بد است و نفسپرستی و شهوتپرستی است
خرید آسان و آسوده
سایت های مورد نیاز شما
اگر نیاز به اطلاعات مختلفی دارید به سایتهای زیر رجوع کنید.
۱۳۸۷ تیر ۱, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر