طبقه بندي موضوعي : مباحث عمومي و تخصصي مديريت
نويسنده : www.AMD.com
مترجم : ياسمن حريري
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 24/08/1384
اجرا - كنترل: عملكرد تيمهاي كوچك به تيم پروژه امكان ميدهد قابليت تغيير داشته و در رويارويي با مسايل كم اهميت دچار شكست نشوند. حتا چنانچه پروژهاي از نظر اندازه و مقياس بزرگ باشد، تيمهاي كوچك ميتوانند به گونهاي موثر عمل كنند. به رهبران تيم و يا پروژه اختيار دهيد تا كارهاي مربوط به ناحيهي تخصصي خود را اداره كنند. با برگزاري جلسات هفتگي رسمي و مرور كارها، تمامي افراد را در جريان امور قرار دهيد، اما براي برطرف ساختن مشكلات به محض وقوع، هر روز به طور غير رسمي گفتوگويي با افراد تيم پروژه داشته باشيد.
هر جا لازم است از ابزار مكانيزه استفاده كنيد:
اتوماسيون را تا آن جا كه امكان دارد قابل دسترس سازيد. از ابزارهاي مديريت نيازمنديها مانند Telelogic Doors و يا Caliber RM براي پيگيري تغييرات ايجاد شده در scope و يا نگهداري اطلاعات بسيار مهم ذخيره شده، استفاده كنيد. استفاده از ابزارهاي مديريت پروژهي شركتهايي همچون Project Central، eLabor.com و Business Engine به اعضاي تيم امكان ميدهد از روند كار اطلاع يافته و در جلوگيري از بروز مشكلات همكاري كنند.
همكاري، همكاري، همكاري:
چنانچه اعضاي تيم در جلسات گفتوگو شركت داده شوند، به وابستگيهاي كاري كه با ساير اعضاي تيم دارند بيشتر واقف شده، از اين رو كارايي و عملكرد موثرتري خواهند داشت. در جلسات هفتگي كه با اعضاي تيم برگزار ميكنيد، به بحث دربارهي مسايل و مشكلات موجود بپردازيد و استراتژيهاي رفع آنها را ارايه دهيد. تمامي افراد را در جريان تمامي امور و روند كار پروژه قرار دهيد.
از مميزي استفاده كنيد:
براي تشخيص درستي پروژه، هر دو هفته يك بار جلسات مميزي داشته باشيد و موقعيت و روند كار پروژه را بررسي كنيد. مسايلي كه در طول يك جلسهي مميزي مطرح ميشوند مربوط به روند واقعي كار و تخمين هزينهها، برطرف كردن نيازمنديها براي كنترل scope و كيفيت كلي پروژه در بازدهي و كارايي ميشود. از نمودار و برنامهي پروژه به عنوان راهنما استفاده كنيد. پروژههايي كه داراي چرخهي حيات كوتاه مدتي هستند نيز ميتوانند از جلسات مميزي بهرهمند گردند تا اطمينان يابند كه بر طبق زمانبندي برنامهي پروژه پيش رفته و وقتي را بيهوده از دست ندادهاند.
اگر معيارهاي استاندارد را توسعه ندهيد، نميتوانيد نقاط ضعف پروژه را بهبود بخشيد و نيز قادر به پيشرفت در كار و توجه بيشتر به مشكلات نخواهيد بود. صرف نظر از اندازهي پروژه، چنانچه كنترل تغييرات ميسر نباشد، پروژه از برنامهي كار عقب افتاده و در زمان تعيين شده عرضه نخواهد شد. از ابزارهاي مديريت پيكربندي و مديريت نيازمنديها براي اداره و كنترل فرايند تغييرات استفاده كنيد.
تست:
تست گاه به گاه پروژه سبب ميشود اطمينان يابيد كه پروژه بر طبق برنامه پبش رفته و در تاريخ تعيين شده عرضه خواهد شد. تست بايد دست كم بر روي پانزده درصد از كل پروژه صورت گيرد. اگر در پيشبرد پروژه از فناوريهاي جديد استفاده ميشود، دست كم سي درصد از زمان پروژه را بايد به تست اختصاص داد.
از يك برنامهي پياده سازي گام به گام استفاده كنيد كه فرايندهاي تست توليد، نيازمنديهاي نصب و برنامههاي مديريت برطرف ساختن مشكلات را تحت پوشش قرار دهد.
تكميل نهايي پروژه:
بررسي موشكافانه: اكنون زمان آن رسيده است كه به بررسي دقيق هر آن چه كه باعث بهبود در فرايند توليد و پشتيباني از محصول ميشود، بپردازيد و در نظر داشته باشيد كه از اين نقاط قوت در پروژههاي آتي نيز استفاده كنيد. به جمع آوري تمام نكتهها و نقاط ضعفي كه باعث به تعويق انداخته شدن پروژه شدهاند، اقدام كنيد. پس از پياده سازي، بخشهايي از پروژه را كه با موفقيت اجرا شدهاند، تعيين كنيد. اين امر مهم سبب ميشود كه در پروژههاي بعدي نيز با موفقيت كار را پيش ببريد. نيازمنديها و فرايندهاي طراحي را كنترل كنيد. ممكن است نكته يا بخش بسيار مهمي از قلم افتاده باشد كه تصحيح آنها در اين مرحله آسان باشد.
استفاده از تجربههاي پروژههاي بزرگ خوب است، اما براي پروژههاي كوچك، وقتگير بوده و ضرورتي براي استفاده از آنها نيست. مديران پروژه نبايد وابسته به مجموعهاي از تجربيات صورت گرفته در ساير پروژهها باشند. فرايندها بايد درخور پروژهي در حال انجام باشند. چنانچه سازماني داراي تجربيات متعدد در گونههاي مختلفي از پروژهها باشد، بايد منبعي از تاريخچهي سازماني باشد كه به عنوان نقطهي آغاز در فرايندهاي طراحي به كار گرفته شود. فرايندهايي كه در پروژههاي گوناگون موثر واقع شدهاند، ممكن است در ديگر پروژهها و حتا آنهايي كه داراي چرخهي توليد كوتاه مدتي هستند، كارگر باشند.
خرید آسان و آسوده
سایت های مورد نیاز شما
اگر نیاز به اطلاعات مختلفی دارید به سایتهای زیر رجوع کنید.
۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه
تجربههاي موفق در مديريت پروژه (بخش دوم)
طبقه بندي موضوعي : مباحث عمومي و تخصصي مديريت
نويسنده : www.AMD.com
مترجم : ياسمن حريري
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 21/08/1384
بهترين تجربيات مديريت پروژه به دوازده گونهي متفاوت نوشته شدهاند. PMBOK (Project Management Body Of Knowledge) اين تجربيات را به سي و هفت ناحيهي كليدي انجام فرايند تقسيم ميكند. بيشتر پروژهها پيش از آن كه مدير پروژه موفق به شناسايي تمامي ناحيههاي ياد شده شود، به پايان ميرسند. PMBOK مديراني را برميگزيند كه از اهميت هر ناحيه به اندازهي كافي اطلاعات داشته باشند.
متاسفانه، چرخههاي كنوني حيات به طور موثري از جزييات اشاره شده در PMBOK پشتيباني نميكنند. قابليت تغيير در اين جا از اهميت حياتي و ويژهاي برخوردار است. به منظور برنامهريزي و اجراي موثر، بايد اين چرخه را با فازهاي كوچك و قابل تكرار تقسيم كرد كه براي دستيابي به اهداف مورد نظر پروژه مناسب باشند. در زير به مراحلي اشاره شده است كه براي موفقيت پروژه بايد آنها را اجرا كرد:
Scope:
پيش از آغاز پروژه، بايد شواهدي در دست داشته باشيم كه نشان دهد اين پروژه ارزشمند است. بايد پيش از آغاز پروژه، آن را از لحاظ تهديدها و منافع سازماني و تاثيرات تكنولوژيكي مورد مطالعه قرار دهيم. از يك فرايند ساخت يافته در پروژههاي خود پيروي كنيد. پيش از شروع كار، تمامي جوانب امر، به ويژه تهديدهاي مربوط به فناوري اطلاعات را در نظر بگيريد. اطمينان حاصل كنيد كه پروژهي مورد نظر شما از پشتيباني كسب و كار معيني برخوردار است و معيارهاي كسب و كار و تكنولوژيكي لازم را براي پشتيباني از پروژه جمع آوري كنيد.
برنامهريزي:
برنامهريزي جامع براي پروژهها، امري ضروري و بسيار مهم است، حتا اگر داراي چرخهي توليد كوتاه مدتي باشد. اهداف پروژه را با برتري دادن به قابليتهاي قابل عرضه براي تمركز تيم بر روي مسايل خاص و مهم، قابل دسترس سازيد. افراد تيم پروژه، سرمايهگذاران و مسئولان و تضمينكنندگان را از نزديك در جريان تمامي كارها و بخشها قرار دهيد تا از تهديدهايي كه ممكن است متوجه پروژه باشند، اطلاعات لازم را كسب كنند. بدين طريق، جبههاي واحد تشكيل ميشود، زيرا تمامي دستاندركاران پروژه از آسيبهايي كه ممكن است بر اثر تغييرات به پروژه وارد شوند، آگاهي دارند.
واقعگرايي را در برنامهريزي خود فراموش نكنيد. اهداف بلند مدت (يك تا سه سال) و اهداف كوتاه مدت (يك تا سه ماه) را معين كنيد. براي تحويل به موقع پروژه در تاريخهاي تعيين شده، لازم است يك برنامهي كاربردي ساده و يا سايتي با قابليتهاي بهبود يافته عرضه كرد. مكالمات آزاد در اين گونه موارد، براي برآورده كردن انتظارات از اهميت بالايي برخوردارند.
تعيين نيازمنديها:
گفتوگويي با سرمايه گذاران داشته باشيد تا اهداف قابل استفاده و تجاري پروژه را تعيين كنيد. تيم پروژه را بر آن داريد تا بر روي مسير درست تمركز كرده و انتظارات كاربران نهايي را برآورده سازند.
مراحل مهم كار را زياد توسعه ندهيد، بلكه آنها را به گونهاي نزديك به هم طراحي كنيد كه مورد توجه خاص قرار گيرند. برنامههاي خود را عمومي كنيد. اطلاعات اصولي و مرتبط با هم، نظير ايميل، صفحات اينترنتي پروژه و يا ابزار مديريت پروژهي سازماني را تا حدي كه امكان دارد قابل دسترس سازيد. هرچه تعداد افرادي كه با نيازمنديهاي پروژه و برنامهريزي براي پيشبرد آن آشنايي دارند بيشتر باشد، دليل كمتري براي اشتباه وجود خواهد داشت. دسترسي وسيع به پروژه باعث ميشود تا ساير افراد، مشكلات و نقصهايي را كه ممكن است مدير پروژه از قلم اندازد، شناسايي كنند.
نويسنده : www.AMD.com
مترجم : ياسمن حريري
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 21/08/1384
بهترين تجربيات مديريت پروژه به دوازده گونهي متفاوت نوشته شدهاند. PMBOK (Project Management Body Of Knowledge) اين تجربيات را به سي و هفت ناحيهي كليدي انجام فرايند تقسيم ميكند. بيشتر پروژهها پيش از آن كه مدير پروژه موفق به شناسايي تمامي ناحيههاي ياد شده شود، به پايان ميرسند. PMBOK مديراني را برميگزيند كه از اهميت هر ناحيه به اندازهي كافي اطلاعات داشته باشند.
متاسفانه، چرخههاي كنوني حيات به طور موثري از جزييات اشاره شده در PMBOK پشتيباني نميكنند. قابليت تغيير در اين جا از اهميت حياتي و ويژهاي برخوردار است. به منظور برنامهريزي و اجراي موثر، بايد اين چرخه را با فازهاي كوچك و قابل تكرار تقسيم كرد كه براي دستيابي به اهداف مورد نظر پروژه مناسب باشند. در زير به مراحلي اشاره شده است كه براي موفقيت پروژه بايد آنها را اجرا كرد:
Scope:
پيش از آغاز پروژه، بايد شواهدي در دست داشته باشيم كه نشان دهد اين پروژه ارزشمند است. بايد پيش از آغاز پروژه، آن را از لحاظ تهديدها و منافع سازماني و تاثيرات تكنولوژيكي مورد مطالعه قرار دهيم. از يك فرايند ساخت يافته در پروژههاي خود پيروي كنيد. پيش از شروع كار، تمامي جوانب امر، به ويژه تهديدهاي مربوط به فناوري اطلاعات را در نظر بگيريد. اطمينان حاصل كنيد كه پروژهي مورد نظر شما از پشتيباني كسب و كار معيني برخوردار است و معيارهاي كسب و كار و تكنولوژيكي لازم را براي پشتيباني از پروژه جمع آوري كنيد.
برنامهريزي:
برنامهريزي جامع براي پروژهها، امري ضروري و بسيار مهم است، حتا اگر داراي چرخهي توليد كوتاه مدتي باشد. اهداف پروژه را با برتري دادن به قابليتهاي قابل عرضه براي تمركز تيم بر روي مسايل خاص و مهم، قابل دسترس سازيد. افراد تيم پروژه، سرمايهگذاران و مسئولان و تضمينكنندگان را از نزديك در جريان تمامي كارها و بخشها قرار دهيد تا از تهديدهايي كه ممكن است متوجه پروژه باشند، اطلاعات لازم را كسب كنند. بدين طريق، جبههاي واحد تشكيل ميشود، زيرا تمامي دستاندركاران پروژه از آسيبهايي كه ممكن است بر اثر تغييرات به پروژه وارد شوند، آگاهي دارند.
واقعگرايي را در برنامهريزي خود فراموش نكنيد. اهداف بلند مدت (يك تا سه سال) و اهداف كوتاه مدت (يك تا سه ماه) را معين كنيد. براي تحويل به موقع پروژه در تاريخهاي تعيين شده، لازم است يك برنامهي كاربردي ساده و يا سايتي با قابليتهاي بهبود يافته عرضه كرد. مكالمات آزاد در اين گونه موارد، براي برآورده كردن انتظارات از اهميت بالايي برخوردارند.
تعيين نيازمنديها:
گفتوگويي با سرمايه گذاران داشته باشيد تا اهداف قابل استفاده و تجاري پروژه را تعيين كنيد. تيم پروژه را بر آن داريد تا بر روي مسير درست تمركز كرده و انتظارات كاربران نهايي را برآورده سازند.
مراحل مهم كار را زياد توسعه ندهيد، بلكه آنها را به گونهاي نزديك به هم طراحي كنيد كه مورد توجه خاص قرار گيرند. برنامههاي خود را عمومي كنيد. اطلاعات اصولي و مرتبط با هم، نظير ايميل، صفحات اينترنتي پروژه و يا ابزار مديريت پروژهي سازماني را تا حدي كه امكان دارد قابل دسترس سازيد. هرچه تعداد افرادي كه با نيازمنديهاي پروژه و برنامهريزي براي پيشبرد آن آشنايي دارند بيشتر باشد، دليل كمتري براي اشتباه وجود خواهد داشت. دسترسي وسيع به پروژه باعث ميشود تا ساير افراد، مشكلات و نقصهايي را كه ممكن است مدير پروژه از قلم اندازد، شناسايي كنند.
تجربههاي موفق در مديريت پروژه (بخش نخست)
طبقه بندي موضوعي : مباحث عمومي و تخصصي مديريت
نويسنده : www.AMD.com
مترجم : ياسمن حريري
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 17/08/1384
سازمانها همچنان به دنبال يافتن راهي براي كشف معماي بهترين تجربيات مديريت پروژه (PM) در دنيا هستند، اما گامهايي كه شركتها و افراد را به سوي مديريت موفق پروژهها هدايت ميكنند، پيچيده و مبهم به نظر نميرسند. اين گامها، رويه و روال استانداردي هستند كه چنان چه به درستي پيش رفته و اجرا شوند، شانسهاي يك پروژه را براي موفقيت افزايش ميدهند. كلمهي كليدي كه در اين جا مطرح ميشود، «اگر» است.
پروژهها با شكست مواجه ميشوند، زيرا از برنامهريزي ضعيف و مقررات پيچيده و بدون نظمي برخوردارند. اين دو عامل سبب ميشوند كه زنجيرهي عمليات از بازدهي و نتيجهي مطلوبي برخوردار نباشد. صرفنظر از اندازه و مقياس، پروژههاي خوب و مناسب از يك برنامهريزي دقيق و مديريت فعال برخوردار و بهرهمند هستند. اگر از تئوري 80/20 پيروي كنيد متوجه ميشويد كه با 20 درصد افزايش در فرايند برنامهريزي، 80 درصد به بازدهي پروژهي شما افزوده خواهد شد. شركت Giga انتظار دارد شاهد افزايش ساليانهي پانزده درصدي در تجربيات حاصل از مديريت پروژه طي پنج سال آينده باشد. شركتها بايد از اين تجربيات استفاده كرده و فرايندهاي مديريتي نظير برنامهريزي و ارتباطات را به گونهاي مؤثر و كارا توسعه داده و به كار گيرند.
توصيهها
كتابخانهاي پرمحتوا و غني از روشهايي ايجاد كنيد كه در پروژههاي پيشين، كارا و موثر بودهاند. اين كتابخانه، انبار و مخزني است كه با موفقيت هر پروژه، غنيتر ميشود. ابزارهاي مديريت نيازها، منابعي بسيار مناسب براي اطلاعاتي هستند كه ميتوان از آنها به طور مجدد استفاده كرد. زماني كه پروژهها تكميل شدند، يك بررسي انجام دهيد تا تغييرات لازم در روند انجام امور را براي به روز رساني و بهبود مديريت پروژه اعمال كنيد.
براي سازمانهايي كه فاقد دادههاي تاريخي قابل دسترس براي پروژهها هستند و قصد خريداري و استفاده از روشهاي توسعه يافته را دارند، برنامهاي آموزشي همراه با مشاوران با تجربه در نظر بگيريد كه نه تنها به آموزش روشهاي اصلي و هستهاي ميپردازند، بلكه دربارهي بخشهاي كليدي نظير مديريت هزينهها، وضع ماليات و مديريت نيازها نيز آموزشهاي لازم را ارايه ميدهند.
گروه علمي و اطلاعاتي انستيتوي مديريت پروژه (PMI) اطلاعات دقيق و موشكافانهاي را دربارهي روند مديريت حرفهاي پروژهها فراهم ميسازد. ISO 9000 و Capability Maturity Model (CMM) نيز منابع بسيار خوبي براي دستيابي به بهترين اطلاعات و تجربههاي مديريت پروژه هستند. از آن جايي كه ممكن است هريك از اين استانداردها براي نيازهاي سازمان شما پيچيده و مبهم باشد، روشهاي فردي شما ميتوانند به بهبود وضعيت ضعيف برخي از بخشها در مديريت پروژه كمك كند.
ما زمان آن را نداريم كه كار را درست انجام دهيم، اما زمان آن را داريم كه كار را به پايان برسانيم!
عليرغم اين ادعا كه مديريت پروژه به عنوان امري معمول پذيرفته ميشود، واقعيت اين است كه كمتر از نيمي از شركتهايي كه ادعا ميكنند داراي تجربيات مديريت پروژهي يكپارچه هستند، داراي روشهاي استاندارد فراتر از پروژههاي استراتژيك هستند. پروژههاي متفاوت داراي عملكردي متفاوت هستند و اين عملكرد در هر پروژهي جديد تغيير ميكند. بدون ساختار و روندي استاندارد براي اجرا، پروژهها با شكست مواجه خواهند شد.
پشتيباني از نيازهاي مناسب و مورد قبول، باعث ميشود تيمهاي پروژه وادار به تنظيم دوبارهي تاريخ عرضهي پروژه و نرسيدن به مهلت نهايي شوند. فشارهاي سازماني نظير: پشتيباني از قابليت دسترسي به منابع، مديران پروژه را وادار به يافتن پوششهاي مناسب ميكند. هنگامي كه فشار براي عرضه زياد ميشود، گامهاي ضروري و لازم در انجام پروژه با سرعت بيشتري طي ميشوند. در اين صورت، نتيجهي نهايي مطلوب نخواهد بود و براي از بين بردن نقاط ضعف پروژه كه بسيار هم پر هزينهتر از مراحل برنامهريزي خواهد بود، بايد كار را به طور مجدد انجام داد.
تمامي پروژهها مورد حمله و سرزنش قرار ميگيرند، اما در يك اقتصاد نامعلوم، وارد كردن فشارهاي زياد بر روي مديران پروژه و مسئولان امور مالي، باعث ميگردد كه پروژهها به نحوي بهتر و با نقاط ضعف كمتري به بازار عرضه شوند. شركتهايي كه داراي كاركنان كمتري هستند و يا بر برون سپاري تكيه دارند، ميدانند كه يك فرايند بدون ضعف، كليد توسعهي برنامههاي كاربردي به نحوي بهتر و اجتناب از انجام دوبارهي كار و هزينههاي بالاي آن محسوب ميگردد.
حتا در چرخههاي پر سرعت حيات ميتوان از برنامهريزي و مديريت تجربههاي موفق پيشين، بهرهمند شد. در پروژههاي سنتي، برنامهريزي فرايندي جامع به شمار ميآيد. اين فرايند دربارهي ساخت و به راه اندازي مجدد چرخه نيست، بلكه به منظور يافتن بخشها و برنامههايي است كه در گذشته موفق بوده و نيز به كار بستن آنها در پروژههاي فعلي مفيد خواهد بود.
چالش نهايي براي مديريت پروژه آن است كه فرايندي قابل تكرار را بيابيم و به گونهاي آن را درون سازمان معرفي كنيم كه بخشهاي مختلف سازمان، آن را پذيرفته و از مزاياي آن پشتيباني كنند. كليد بهترين عملكرد در مديريت پروژه، به چگونگي انجام و اجراي آن پروژه بستگي دارد. پروژهها از عمليات استاندارد قابل تكرار بهرهمند خواهد شد.
نويسنده : www.AMD.com
مترجم : ياسمن حريري
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 17/08/1384
سازمانها همچنان به دنبال يافتن راهي براي كشف معماي بهترين تجربيات مديريت پروژه (PM) در دنيا هستند، اما گامهايي كه شركتها و افراد را به سوي مديريت موفق پروژهها هدايت ميكنند، پيچيده و مبهم به نظر نميرسند. اين گامها، رويه و روال استانداردي هستند كه چنان چه به درستي پيش رفته و اجرا شوند، شانسهاي يك پروژه را براي موفقيت افزايش ميدهند. كلمهي كليدي كه در اين جا مطرح ميشود، «اگر» است.
پروژهها با شكست مواجه ميشوند، زيرا از برنامهريزي ضعيف و مقررات پيچيده و بدون نظمي برخوردارند. اين دو عامل سبب ميشوند كه زنجيرهي عمليات از بازدهي و نتيجهي مطلوبي برخوردار نباشد. صرفنظر از اندازه و مقياس، پروژههاي خوب و مناسب از يك برنامهريزي دقيق و مديريت فعال برخوردار و بهرهمند هستند. اگر از تئوري 80/20 پيروي كنيد متوجه ميشويد كه با 20 درصد افزايش در فرايند برنامهريزي، 80 درصد به بازدهي پروژهي شما افزوده خواهد شد. شركت Giga انتظار دارد شاهد افزايش ساليانهي پانزده درصدي در تجربيات حاصل از مديريت پروژه طي پنج سال آينده باشد. شركتها بايد از اين تجربيات استفاده كرده و فرايندهاي مديريتي نظير برنامهريزي و ارتباطات را به گونهاي مؤثر و كارا توسعه داده و به كار گيرند.
توصيهها
كتابخانهاي پرمحتوا و غني از روشهايي ايجاد كنيد كه در پروژههاي پيشين، كارا و موثر بودهاند. اين كتابخانه، انبار و مخزني است كه با موفقيت هر پروژه، غنيتر ميشود. ابزارهاي مديريت نيازها، منابعي بسيار مناسب براي اطلاعاتي هستند كه ميتوان از آنها به طور مجدد استفاده كرد. زماني كه پروژهها تكميل شدند، يك بررسي انجام دهيد تا تغييرات لازم در روند انجام امور را براي به روز رساني و بهبود مديريت پروژه اعمال كنيد.
براي سازمانهايي كه فاقد دادههاي تاريخي قابل دسترس براي پروژهها هستند و قصد خريداري و استفاده از روشهاي توسعه يافته را دارند، برنامهاي آموزشي همراه با مشاوران با تجربه در نظر بگيريد كه نه تنها به آموزش روشهاي اصلي و هستهاي ميپردازند، بلكه دربارهي بخشهاي كليدي نظير مديريت هزينهها، وضع ماليات و مديريت نيازها نيز آموزشهاي لازم را ارايه ميدهند.
گروه علمي و اطلاعاتي انستيتوي مديريت پروژه (PMI) اطلاعات دقيق و موشكافانهاي را دربارهي روند مديريت حرفهاي پروژهها فراهم ميسازد. ISO 9000 و Capability Maturity Model (CMM) نيز منابع بسيار خوبي براي دستيابي به بهترين اطلاعات و تجربههاي مديريت پروژه هستند. از آن جايي كه ممكن است هريك از اين استانداردها براي نيازهاي سازمان شما پيچيده و مبهم باشد، روشهاي فردي شما ميتوانند به بهبود وضعيت ضعيف برخي از بخشها در مديريت پروژه كمك كند.
ما زمان آن را نداريم كه كار را درست انجام دهيم، اما زمان آن را داريم كه كار را به پايان برسانيم!
عليرغم اين ادعا كه مديريت پروژه به عنوان امري معمول پذيرفته ميشود، واقعيت اين است كه كمتر از نيمي از شركتهايي كه ادعا ميكنند داراي تجربيات مديريت پروژهي يكپارچه هستند، داراي روشهاي استاندارد فراتر از پروژههاي استراتژيك هستند. پروژههاي متفاوت داراي عملكردي متفاوت هستند و اين عملكرد در هر پروژهي جديد تغيير ميكند. بدون ساختار و روندي استاندارد براي اجرا، پروژهها با شكست مواجه خواهند شد.
پشتيباني از نيازهاي مناسب و مورد قبول، باعث ميشود تيمهاي پروژه وادار به تنظيم دوبارهي تاريخ عرضهي پروژه و نرسيدن به مهلت نهايي شوند. فشارهاي سازماني نظير: پشتيباني از قابليت دسترسي به منابع، مديران پروژه را وادار به يافتن پوششهاي مناسب ميكند. هنگامي كه فشار براي عرضه زياد ميشود، گامهاي ضروري و لازم در انجام پروژه با سرعت بيشتري طي ميشوند. در اين صورت، نتيجهي نهايي مطلوب نخواهد بود و براي از بين بردن نقاط ضعف پروژه كه بسيار هم پر هزينهتر از مراحل برنامهريزي خواهد بود، بايد كار را به طور مجدد انجام داد.
تمامي پروژهها مورد حمله و سرزنش قرار ميگيرند، اما در يك اقتصاد نامعلوم، وارد كردن فشارهاي زياد بر روي مديران پروژه و مسئولان امور مالي، باعث ميگردد كه پروژهها به نحوي بهتر و با نقاط ضعف كمتري به بازار عرضه شوند. شركتهايي كه داراي كاركنان كمتري هستند و يا بر برون سپاري تكيه دارند، ميدانند كه يك فرايند بدون ضعف، كليد توسعهي برنامههاي كاربردي به نحوي بهتر و اجتناب از انجام دوبارهي كار و هزينههاي بالاي آن محسوب ميگردد.
حتا در چرخههاي پر سرعت حيات ميتوان از برنامهريزي و مديريت تجربههاي موفق پيشين، بهرهمند شد. در پروژههاي سنتي، برنامهريزي فرايندي جامع به شمار ميآيد. اين فرايند دربارهي ساخت و به راه اندازي مجدد چرخه نيست، بلكه به منظور يافتن بخشها و برنامههايي است كه در گذشته موفق بوده و نيز به كار بستن آنها در پروژههاي فعلي مفيد خواهد بود.
چالش نهايي براي مديريت پروژه آن است كه فرايندي قابل تكرار را بيابيم و به گونهاي آن را درون سازمان معرفي كنيم كه بخشهاي مختلف سازمان، آن را پذيرفته و از مزاياي آن پشتيباني كنند. كليد بهترين عملكرد در مديريت پروژه، به چگونگي انجام و اجراي آن پروژه بستگي دارد. پروژهها از عمليات استاندارد قابل تكرار بهرهمند خواهد شد.
برنامهريزي منابع سازمان (ERP) (بخش ششم و پاياني
برنامهريزي منابع سازمان (ERP) (بخش ششم و پاياني
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 10/03/1384
برنامهريزی منابع سازمان توسعه يافته) (ERPll
با توجه به چالشهای سيستم ERP و با پديدار شدن اينترنت و پيشرفت سريع تجارت الکترونيک که تغييراتی را در شيوههای تجاری اعمال میکرد، سيستم جديدی تحت عنوان سيستم ERPll مطرح شد.
سيستم ERPll
يکپارچه کردن زنجيره ارزش ERP
ERP B ERP A ERP C
application application
به وسيلهي پکپارچه کردن سيستمهای ERP با کاربردهای تجاری، فروشندگان ERP و شرکتهايی که ERP را به کار میگرفتند، راهی برای مقابله با چالشهای اينترنت به دست آوردند. اينترنت شيوههایي جديد برای عرضهکنندگان، توليدکنندگان، خردهفروشان و مشتريان به منظور خبررسانی و انجام کسبوکار ايجاد کرده است. اما نبايد تصور شود که ERP از رواج افتاده است، ERP همچنان برای دستيابی به کارايی داخلی شرکت مورد نياز است؛ کارايی داخلی که توسط سيستم ERP به دست میآيد، به عنوان زيربنايی برای ارتباطات کارا با مشتريان و شرکای تجاری در اقتصاد اينترنتی است.
كمبود يک سيستم حمايتی که کارايی داخلی شرکت را تضمين کند (مانند يک سيستم ERP )، از جمله دلايلي است که شرکتها را با وضعي دشوار روبهرو میكند و موجب به هدر رفتن هزينههاي بسياري در هر معامله ميشود.
برای دستيابی به هدف يکپارچهسازی، فروشندگان ERPll، مشاوران و سازمانهای به کارگيرنده، بايد مشکلات زير را برطرف سازند:
1) به اشتراک گذاشتن اطلاعات
سيستمهای ERP به طور سنتی بر روی عمليات داخلی مانند منابع انسانی، مالی و ساخت تمرکز میکنند. هر عمل به طور عموم، توسط تعدادی استفاده کنندهي محدود قابل دسترسی است. اما رشد سريع تجارت الکترونيکی، تقاضا را به سمت شرکتهايی که اطلاعات بيشتری در اختيار استفادهکنندگان داخلی و همچنين مشتريان و فروشندگان خارجی قرار میدهند، جهت داده است.
2) تمرکز بهينه
ERP فرايندهای تجاری را در داخل شرکت بهينه میسازد، در حالی که تجارت الکترونيک از بهينگی در سراسر زنجيرهي ارزش شرکت طرفداری میکند.از ديدگاه زنجيرهي ارزش کلی، بهينگی در سراسر زنجيرهي ارزش شرکت، يک خرده بهينگی محسوب میشود. در اينجا يکپارچه کردن سراسر زنجيرهي ارزش که از اينترنت استفاده میکند، ضروری است.
3) جايگزين کردن اينترنت
اينترنت يک چالش بزرگ ديگر را مطرح میکند، يک سيستم ERP منفرد که میتوانست همهي مشکلات راحل کند، با آمدن اينترنت متزلزل شده است.
عملياتی که تا كنون توسط فروشندگان ERP انجام میشد، به تدريج به وسيلهي شرکتهای اينترنتی جذب میشود، که از اجزای مجزايی که میتوانند بايکديگر متصل شوند، تشکيل شدهاند.
4) موانع فناوري
تعدادی از سيستمهای ERP موجود نمیتوانند تعاملات تجاری الکترونيکی را حمايت کنند، زيرا گوناگوني سختافزار، نرمافزار و شرح دادههای ناسازگار بسيار زياد است.
راهحلها
با توجه به چالشهای اينترنت و تجارت الکترونيک، يک سيستم ERP منفرد بايد همانطور که با يک مشتری منفرد ارتباط برقرار میکند،قادر باشد با ديگر سيستمهای ERP و انواع سيستمهای اطلاعاتی ديگر، تعامل داشته باشد. يکپارچه کردن سيستمهای ERP با سيستمهای تجارت الکترونيکی گام بعدی درتکميل ERP است.
اين ايده وجود دارد که ERP در واقع قلب سيستم شرکتهاست و ERPll آن را با ديگر سيستمهای کسبوکار کليدی و کاربردهای خارجی (شرکای تجاری و سيستمهای مشتريان) يکپارچه میکند.
اين ايده، سيستم ERP را با ديگر سيستمهای ERP يکپارچه میسازد و بنابراين يک زنجيرهي ارزش توسعه يافته ايجاد میکند.
در اين سناريو، پيوستگی ميان سيستمهای ERP، پوياست، به اين معنا که يکپارچگی سيستمهای ERP به طور پويا از طريق اينترنت تامين میشود.
تجارت موبايلی
رشد فناوري، تلگرافها و شبکههای متحرک، يک شيوهي جديد از تجارت را برای شرکتها به وجودآورده است كه «تجارت موبايلی» ناميده ميشود.
تجارت موبايلی، عمليات تجارت الکترونيک را توسعه داده است.
سازگاری فنی
سازگاری فنی چالشي بزرگ را در يکپارچهسازی به وجود ميآورد؛ شرکتهايی که نرمافزارهای مورد نياز ساير بخشهای خود را از فروشندگان مختلف میخرند، بايد يک سيستم اطلاعاتی برای هماهنگ کردن ساير بخشها به کار گيرند، که بيشتر به اين دليل که نرمافزارهای مورد استفاده قابليت کار با يکديگر را ندارند، مشکل سازگاری فنی بروز میکند. تا قبل از 1990 فروشندگانی که بتوانند يک مجموع کامل نرمافزاری را در اختيار يک شرکت قرار دهند وجود نداشتند.
اما توليدکنندگان و فروشندگان نرمافزار کوشيدهاند از فناوری پيشرفته (برای توليد نرمافزار) استفاده کنند. آنها نرمافزارهايی را توليد کردند که خريدار میتوانست، آنها را در رايانههای مختلف، نرمافزارهای گوناگون سيستمهای عامل و سيستمهای مديريت مبتنی بر پايگاههای اطلاعات مختلف به کار برد. آنها همچنين به يکپارچه کردن نرمافزارهای مختلف اقدام کردند تا خريدار بتواند از پايگاههای اطلاعاتی متداول استفاده و پس از هر عمليات (در هر زمان) اطلاعات را مبادله کند.
نمونه كاربرد عملي ERP درشركت بنتون
شركت پوشاك ورزشي ايتاليايي بنتون ميتواند ادعا كند كه سريعترين و كاراترين كارخانه توزيع كننده، درصنعت لباس است. درPonzano، Haly، بنتون در هر سال 50 ميليون دست لباس ميسازد و روزانه 30000جعبه لباس را به نقاط مختلف انتقال ميدهد. جعبهها بايد با مواردي كه سفارش داده شدهاند، پر شوند و به فروشگاههايي كه سفارش را دريافت كردهاند، ميروند. اين فروشگاهها در 60 كشور پراكندهاند. اين مركز توزيع خودكار، تنها از 19 نفر استفاده ميكند (بدون ERP،400 نفر مورد نياز است):
1- سفارش دادن: يك فروشنده در فروشگاه بوستن جنوبي در مييابد كه پرفروشترين گرمكن آبي را تمام كرده است. نمايندهي فروش بنتون محلي او، با استفاده از يك كامپيوتر شخصي، سيستم فروش ERP را آگاه ميكند.
2- موجود بودن: نرمافزار كنترل موجودي ERP، در همان لحظه سفارش را به پايگاه اصلي در ايتاليا ميفرستد و نيمي از سفارش را كه به سرعت ميتواند پر شود، از انبارهاي ايتاليايي تامين ميكند. بقيه سفارش طي 4 هفته ساخته ميشود و انتقال مييابد.
3- توليد: از آنجا كه گرمكنهاي آبي براي اولين بار، به وسيلهي طراحي به كمك كامپيوتر توليد شده بودند، ERP نرمافزار ساخت را به سمت يك ماشين بافندگي ويژه (كه قادر به ساختن اين نوع گرمكنهاست) جهت ميدهد. ماشين بافندگي گرمكنها را ميسازد.
4- انبار كردن: گرمكنهاي آبي در جعبهها قرار ميگيرند و علامتهاي باركد بر روي آنها نصب ميشود، تا اينكه در انبارهاي ايتاليا ذخيره شوند. يك ربات با خواندن باركدها، جعبهها را ميچيند و آنها را براي فرستادن به فروشگاه بوستن آماده ميسازد.
5- رديابي سفارش: فروشنده بوستن از طريق سيستم ERP و به وسيلهي اينترنت و بررسي كامل شدن تعداد گرمكنها كامل شدهاند و انتقال يافتهاند، سفارش را پيگيري ميكند.
6- برنامهريزي: بر اساس دادههايي از مدلهاي مالي و پيشبيني ERP، شرکت بنتون تصميم ميگيرد كه گرمكنهاي آبي را که در تقاضاي بالا هستند و سودبخشي آنها كامل هستند در سه رنگ جديد توليد کند.
منابع:
1) Fiona-HoonNah,Enterpris Resource Planning Solution&Management/IRM Press
2) Jose manuel&Joao Alvaro Carv&Aldemar, Towards an ERP life-cycle costs model alho
3) ERP architectural/Operational alignment for order-processing performance/operation&production management vol.24 No.1 2004 pp.99-117
4) William J.Stevenson,Operations Management
5) Jay Heizer & Barry Render,Operations Management
6) www.CIO.com
7) www.mySAP.com
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 10/03/1384
برنامهريزی منابع سازمان توسعه يافته) (ERPll
با توجه به چالشهای سيستم ERP و با پديدار شدن اينترنت و پيشرفت سريع تجارت الکترونيک که تغييراتی را در شيوههای تجاری اعمال میکرد، سيستم جديدی تحت عنوان سيستم ERPll مطرح شد.
سيستم ERPll
يکپارچه کردن زنجيره ارزش ERP
ERP B ERP A ERP C
application application
به وسيلهي پکپارچه کردن سيستمهای ERP با کاربردهای تجاری، فروشندگان ERP و شرکتهايی که ERP را به کار میگرفتند، راهی برای مقابله با چالشهای اينترنت به دست آوردند. اينترنت شيوههایي جديد برای عرضهکنندگان، توليدکنندگان، خردهفروشان و مشتريان به منظور خبررسانی و انجام کسبوکار ايجاد کرده است. اما نبايد تصور شود که ERP از رواج افتاده است، ERP همچنان برای دستيابی به کارايی داخلی شرکت مورد نياز است؛ کارايی داخلی که توسط سيستم ERP به دست میآيد، به عنوان زيربنايی برای ارتباطات کارا با مشتريان و شرکای تجاری در اقتصاد اينترنتی است.
كمبود يک سيستم حمايتی که کارايی داخلی شرکت را تضمين کند (مانند يک سيستم ERP )، از جمله دلايلي است که شرکتها را با وضعي دشوار روبهرو میكند و موجب به هدر رفتن هزينههاي بسياري در هر معامله ميشود.
برای دستيابی به هدف يکپارچهسازی، فروشندگان ERPll، مشاوران و سازمانهای به کارگيرنده، بايد مشکلات زير را برطرف سازند:
1) به اشتراک گذاشتن اطلاعات
سيستمهای ERP به طور سنتی بر روی عمليات داخلی مانند منابع انسانی، مالی و ساخت تمرکز میکنند. هر عمل به طور عموم، توسط تعدادی استفاده کنندهي محدود قابل دسترسی است. اما رشد سريع تجارت الکترونيکی، تقاضا را به سمت شرکتهايی که اطلاعات بيشتری در اختيار استفادهکنندگان داخلی و همچنين مشتريان و فروشندگان خارجی قرار میدهند، جهت داده است.
2) تمرکز بهينه
ERP فرايندهای تجاری را در داخل شرکت بهينه میسازد، در حالی که تجارت الکترونيک از بهينگی در سراسر زنجيرهي ارزش شرکت طرفداری میکند.از ديدگاه زنجيرهي ارزش کلی، بهينگی در سراسر زنجيرهي ارزش شرکت، يک خرده بهينگی محسوب میشود. در اينجا يکپارچه کردن سراسر زنجيرهي ارزش که از اينترنت استفاده میکند، ضروری است.
3) جايگزين کردن اينترنت
اينترنت يک چالش بزرگ ديگر را مطرح میکند، يک سيستم ERP منفرد که میتوانست همهي مشکلات راحل کند، با آمدن اينترنت متزلزل شده است.
عملياتی که تا كنون توسط فروشندگان ERP انجام میشد، به تدريج به وسيلهي شرکتهای اينترنتی جذب میشود، که از اجزای مجزايی که میتوانند بايکديگر متصل شوند، تشکيل شدهاند.
4) موانع فناوري
تعدادی از سيستمهای ERP موجود نمیتوانند تعاملات تجاری الکترونيکی را حمايت کنند، زيرا گوناگوني سختافزار، نرمافزار و شرح دادههای ناسازگار بسيار زياد است.
راهحلها
با توجه به چالشهای اينترنت و تجارت الکترونيک، يک سيستم ERP منفرد بايد همانطور که با يک مشتری منفرد ارتباط برقرار میکند،قادر باشد با ديگر سيستمهای ERP و انواع سيستمهای اطلاعاتی ديگر، تعامل داشته باشد. يکپارچه کردن سيستمهای ERP با سيستمهای تجارت الکترونيکی گام بعدی درتکميل ERP است.
اين ايده وجود دارد که ERP در واقع قلب سيستم شرکتهاست و ERPll آن را با ديگر سيستمهای کسبوکار کليدی و کاربردهای خارجی (شرکای تجاری و سيستمهای مشتريان) يکپارچه میکند.
اين ايده، سيستم ERP را با ديگر سيستمهای ERP يکپارچه میسازد و بنابراين يک زنجيرهي ارزش توسعه يافته ايجاد میکند.
در اين سناريو، پيوستگی ميان سيستمهای ERP، پوياست، به اين معنا که يکپارچگی سيستمهای ERP به طور پويا از طريق اينترنت تامين میشود.
تجارت موبايلی
رشد فناوري، تلگرافها و شبکههای متحرک، يک شيوهي جديد از تجارت را برای شرکتها به وجودآورده است كه «تجارت موبايلی» ناميده ميشود.
تجارت موبايلی، عمليات تجارت الکترونيک را توسعه داده است.
سازگاری فنی
سازگاری فنی چالشي بزرگ را در يکپارچهسازی به وجود ميآورد؛ شرکتهايی که نرمافزارهای مورد نياز ساير بخشهای خود را از فروشندگان مختلف میخرند، بايد يک سيستم اطلاعاتی برای هماهنگ کردن ساير بخشها به کار گيرند، که بيشتر به اين دليل که نرمافزارهای مورد استفاده قابليت کار با يکديگر را ندارند، مشکل سازگاری فنی بروز میکند. تا قبل از 1990 فروشندگانی که بتوانند يک مجموع کامل نرمافزاری را در اختيار يک شرکت قرار دهند وجود نداشتند.
اما توليدکنندگان و فروشندگان نرمافزار کوشيدهاند از فناوری پيشرفته (برای توليد نرمافزار) استفاده کنند. آنها نرمافزارهايی را توليد کردند که خريدار میتوانست، آنها را در رايانههای مختلف، نرمافزارهای گوناگون سيستمهای عامل و سيستمهای مديريت مبتنی بر پايگاههای اطلاعات مختلف به کار برد. آنها همچنين به يکپارچه کردن نرمافزارهای مختلف اقدام کردند تا خريدار بتواند از پايگاههای اطلاعاتی متداول استفاده و پس از هر عمليات (در هر زمان) اطلاعات را مبادله کند.
نمونه كاربرد عملي ERP درشركت بنتون
شركت پوشاك ورزشي ايتاليايي بنتون ميتواند ادعا كند كه سريعترين و كاراترين كارخانه توزيع كننده، درصنعت لباس است. درPonzano، Haly، بنتون در هر سال 50 ميليون دست لباس ميسازد و روزانه 30000جعبه لباس را به نقاط مختلف انتقال ميدهد. جعبهها بايد با مواردي كه سفارش داده شدهاند، پر شوند و به فروشگاههايي كه سفارش را دريافت كردهاند، ميروند. اين فروشگاهها در 60 كشور پراكندهاند. اين مركز توزيع خودكار، تنها از 19 نفر استفاده ميكند (بدون ERP،400 نفر مورد نياز است):
1- سفارش دادن: يك فروشنده در فروشگاه بوستن جنوبي در مييابد كه پرفروشترين گرمكن آبي را تمام كرده است. نمايندهي فروش بنتون محلي او، با استفاده از يك كامپيوتر شخصي، سيستم فروش ERP را آگاه ميكند.
2- موجود بودن: نرمافزار كنترل موجودي ERP، در همان لحظه سفارش را به پايگاه اصلي در ايتاليا ميفرستد و نيمي از سفارش را كه به سرعت ميتواند پر شود، از انبارهاي ايتاليايي تامين ميكند. بقيه سفارش طي 4 هفته ساخته ميشود و انتقال مييابد.
3- توليد: از آنجا كه گرمكنهاي آبي براي اولين بار، به وسيلهي طراحي به كمك كامپيوتر توليد شده بودند، ERP نرمافزار ساخت را به سمت يك ماشين بافندگي ويژه (كه قادر به ساختن اين نوع گرمكنهاست) جهت ميدهد. ماشين بافندگي گرمكنها را ميسازد.
4- انبار كردن: گرمكنهاي آبي در جعبهها قرار ميگيرند و علامتهاي باركد بر روي آنها نصب ميشود، تا اينكه در انبارهاي ايتاليا ذخيره شوند. يك ربات با خواندن باركدها، جعبهها را ميچيند و آنها را براي فرستادن به فروشگاه بوستن آماده ميسازد.
5- رديابي سفارش: فروشنده بوستن از طريق سيستم ERP و به وسيلهي اينترنت و بررسي كامل شدن تعداد گرمكنها كامل شدهاند و انتقال يافتهاند، سفارش را پيگيري ميكند.
6- برنامهريزي: بر اساس دادههايي از مدلهاي مالي و پيشبيني ERP، شرکت بنتون تصميم ميگيرد كه گرمكنهاي آبي را که در تقاضاي بالا هستند و سودبخشي آنها كامل هستند در سه رنگ جديد توليد کند.
منابع:
1) Fiona-HoonNah,Enterpris Resource Planning Solution&Management/IRM Press
2) Jose manuel&Joao Alvaro Carv&Aldemar, Towards an ERP life-cycle costs model alho
3) ERP architectural/Operational alignment for order-processing performance/operation&production management vol.24 No.1 2004 pp.99-117
4) William J.Stevenson,Operations Management
5) Jay Heizer & Barry Render,Operations Management
6) www.CIO.com
7) www.mySAP.com
برنامهريزي منابع سازمان (ERP) (بخش پنجم
برنامهريزي منابع سازمان (ERP) (بخش پنجم
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 05/03/1384
6- ERP چالشهاي پيش رو:
در گذشته فرايندهاي تجاري مثل مالي- حسابداري و مديريت منابع انساني به خوبي توسط سيستمهاي ERP نصب شده، حمايت ميشدند، اما به تازگي اين سيستمها در مواردی همچون برنامهريزي زنجيرهي تامين، مديريت روابط مشتري (CRM) و فروش حمايت ناكارايي داشتهاند. ازطرفي توسعهدهندگان سيستم شركت، براي چيره شدن بر اين ضعفها راهحلهايي را شروع كردهاند. آنها به تازگي استراتژي بهينهسازي زنجيرهي تامين و مديريت روابط مشتري و سيستمهايي را در يك اقدام براي به هم پيوستگي روابط جلو اداره (مثل فروش، بازاريابي و خدمات مشتري) و عقب اداره (مثل عمليات، حمل ونقل، مالي و منابع انساني) براي موفقيت در مزيتهاي رقابتي را دنبال ميكنند.
1- 6 برنامهريزي پيشرفته در مديريت زنجيرهي تامين:
بيشتر سيستمهاي ERP موجود، هنوز معاملهگرا هستند، به اين معنا كه فرايندهاي تجاري معاملهگرا مثل ثبت سفارش، مجموعه دادههاي معاملهگرا را فراهم ميكند. به اين دليل آنها برنامهريزي و قابليت حمايت تصميمگيري محدودي را عرضه ميدارند. سيستمهاي برنامهريزي پيشرفته با استفاده از الگوريتمهاي رياضي، مدلسازي و تحليل محدوديتها، زنجيرهي تامين را جهت جواب بهينه يا نزديك به جواب بهينه، براي تصميمگيري عرضه ميدارند. از طرفي چون برنامهريزي پيشرفته نميتواند دادههاي مربوط به خود را ايجاد كند، براي رفع اين نقيصه اين برنامهريزي پيشرفته را با سيستم ERP ادغام ميكند. اما امروزه به اين نتيجه رسيدهاند كه برنامهريزي پيشرفته تنها مزاياي سنتي و بنيادي را به همراه ميآورد و اگر بخواهد با سيستم ERP ادغام شود، تغييرات مهم را براي فرايندهاي تجاري و سازمان ايجاد ميكند كه مديريت ارشد بايد درجات تغييرات را درك كند و از نيازهاي مربوط به پروژه و تصميم گيريهاي مربوط به برنامهريزي حمايت كند. از طرف ديگر مديريت ارشد بايد اندازهگيري عملكرد سنتي را، كه پيش از اين بر اساس واحدهاي توليد شده يا هزينهي واحدهاي توليد شده، اندازهگيري ميشده است، تغيير دهد. حال بايد با اين ديدگاه جهاني، همهي شركاي زنجيرهي تامين را در نظر گرفت.
2-6 مديريت روابط مشتري:
افزايش قدرت خريداران و كاهش موانع بازار به همراه توسعهي هميشگي، انتخاب رنگ محصولات وخدمات، شركتها را مجبور كرده است كه دربارهي راههاي نگهداشتن وفاداري مشتري و حاشيهي سود خود، بازانديشي كنند. بر كسي پوشيده نيست كه روابط طولاني مدت با يك مشتري، سود بيشتري در مقابل مشتري جديد به همراه خواهد داشت. مديريت روابط مشتري يك مدل تجاري متمركز بر مشتري است كه بر بازاريابي ترجيح داده ميشود. در اين مدل ميتوان از توانايي استخراج دادهها توسط سيستمهاي ERP و نگهداري دادهها، براي كشف كردن شرح حال مشتريان كليدي، سودآوري مشتري و الگوهاي خريد استفاده كرد. فناوري ادغام تمام ويژگيهاي مشتري، يك ديدگاه كامل از نيازها و خواستههاي مشتري (كه همان وفاداري مشتري است)، كاهش هزينهي فروش و خدمات و بهبود سود، از نتايج اين مرحله خواهد بود. از اين رو سيستم ادغامي مديريت روابط مشتري با سيستم ERP كه با نرم افزار Peoplesoft، J.D.Edwards، Oracle و SAP قابل اجراست، پاسخگوي ويژگيهاي بالا خواهد بود. از طرفي ادغام مديريت روابط مشتري با سيستم ERP، تغييرات اساسي در فرايندهاي تجاري سازمان به دنبال خواهد داشت. با به وجود آمدن اين تغييرات فرايندهاي تجاري را بر توجه به نوع مشتري دوباره طراحي ميكنيم. از سوي ديگر تغيير فرهنگ، همچون يكي از ويژگيهاي يك مشتري، بايد در دستور كار قرار گيرد تا دادههاي مربوط به مشتري در عرض شركت و تمام زنجيرهي تامين تقسيم شود.
E-BUSINESS and ERP
ERP ابزاری برای بهينه کردن زنجيرهي ارزش داخلي شرکت است. اگر اين نرمافزار به طور کامل در کل سازمان به کار گرفته شود، بخشهای مختلف سازمان از طريق به اشتراک گذاشتن دادهها، به هم متصل میشوند. وقتی مشتريان و عرضهکنندگان اطلاعاتی را درخواست می کنند که در سراسر زنجيرهي ارزش يکپارچه شدهاند يا وقتی هيات رييسه، سياستها و تاکتيکهای يکپارچهای را در نواحی مختلف مانند ساخت، موجودی، خريد و حسابداری درخواست میکند، سيستمهای ERP دادها را برای تجزيه و تحليل و تبديل به اطلاعات کليدی که شرکتها میتوانند از آنها برای تصميمگيری در کسب و کار خود استفاده کنند، تطبيق میدهند.
اگر سيستمهای ERP به طور موفقيتآميز به کار گرفته شوند، به طراحی دوبارهي فرايندهای تجاری و حذف فعاليتهايي که ارزش افزوده ايجاد نمیکنند، منجر میشوند.
تجارت الکترونيک، شامل ارتباطات و يكپارچگي تجارت به صورت الکترونيکی و از طريق اينترنت است. اين فناوري به ديگر سخن به صورت زير تعريف شده است: «ابزاری که ارتباطات شبکهای را به طريق الکترونيکی فراهم میسازد و به بنگاهها اجازه میدهد که اطلاعات را دريافت، منتقل و وارد کنند.»
اين صنعت میتواند به طور قابل ملاحظه ای عملکرد تجاری شرکت را راه تقويت ارتباطات در زنجيرهي ارزش بين شرکت و شرکت (B2B) و شرکت و مشتريان(B2C) بهبود بخشد.
در کنار افزايش کارايي در فروش، بازايابی و خريد، تجارت الکترونيک از طريق بهبود خدمات به مشتريان، کاهش هزينهها و يکپارچه کردن فرايندهای تجاری، دستيابی به اثربخشی را تسهيل میكند.
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 05/03/1384
6- ERP چالشهاي پيش رو:
در گذشته فرايندهاي تجاري مثل مالي- حسابداري و مديريت منابع انساني به خوبي توسط سيستمهاي ERP نصب شده، حمايت ميشدند، اما به تازگي اين سيستمها در مواردی همچون برنامهريزي زنجيرهي تامين، مديريت روابط مشتري (CRM) و فروش حمايت ناكارايي داشتهاند. ازطرفي توسعهدهندگان سيستم شركت، براي چيره شدن بر اين ضعفها راهحلهايي را شروع كردهاند. آنها به تازگي استراتژي بهينهسازي زنجيرهي تامين و مديريت روابط مشتري و سيستمهايي را در يك اقدام براي به هم پيوستگي روابط جلو اداره (مثل فروش، بازاريابي و خدمات مشتري) و عقب اداره (مثل عمليات، حمل ونقل، مالي و منابع انساني) براي موفقيت در مزيتهاي رقابتي را دنبال ميكنند.
1- 6 برنامهريزي پيشرفته در مديريت زنجيرهي تامين:
بيشتر سيستمهاي ERP موجود، هنوز معاملهگرا هستند، به اين معنا كه فرايندهاي تجاري معاملهگرا مثل ثبت سفارش، مجموعه دادههاي معاملهگرا را فراهم ميكند. به اين دليل آنها برنامهريزي و قابليت حمايت تصميمگيري محدودي را عرضه ميدارند. سيستمهاي برنامهريزي پيشرفته با استفاده از الگوريتمهاي رياضي، مدلسازي و تحليل محدوديتها، زنجيرهي تامين را جهت جواب بهينه يا نزديك به جواب بهينه، براي تصميمگيري عرضه ميدارند. از طرفي چون برنامهريزي پيشرفته نميتواند دادههاي مربوط به خود را ايجاد كند، براي رفع اين نقيصه اين برنامهريزي پيشرفته را با سيستم ERP ادغام ميكند. اما امروزه به اين نتيجه رسيدهاند كه برنامهريزي پيشرفته تنها مزاياي سنتي و بنيادي را به همراه ميآورد و اگر بخواهد با سيستم ERP ادغام شود، تغييرات مهم را براي فرايندهاي تجاري و سازمان ايجاد ميكند كه مديريت ارشد بايد درجات تغييرات را درك كند و از نيازهاي مربوط به پروژه و تصميم گيريهاي مربوط به برنامهريزي حمايت كند. از طرف ديگر مديريت ارشد بايد اندازهگيري عملكرد سنتي را، كه پيش از اين بر اساس واحدهاي توليد شده يا هزينهي واحدهاي توليد شده، اندازهگيري ميشده است، تغيير دهد. حال بايد با اين ديدگاه جهاني، همهي شركاي زنجيرهي تامين را در نظر گرفت.
2-6 مديريت روابط مشتري:
افزايش قدرت خريداران و كاهش موانع بازار به همراه توسعهي هميشگي، انتخاب رنگ محصولات وخدمات، شركتها را مجبور كرده است كه دربارهي راههاي نگهداشتن وفاداري مشتري و حاشيهي سود خود، بازانديشي كنند. بر كسي پوشيده نيست كه روابط طولاني مدت با يك مشتري، سود بيشتري در مقابل مشتري جديد به همراه خواهد داشت. مديريت روابط مشتري يك مدل تجاري متمركز بر مشتري است كه بر بازاريابي ترجيح داده ميشود. در اين مدل ميتوان از توانايي استخراج دادهها توسط سيستمهاي ERP و نگهداري دادهها، براي كشف كردن شرح حال مشتريان كليدي، سودآوري مشتري و الگوهاي خريد استفاده كرد. فناوري ادغام تمام ويژگيهاي مشتري، يك ديدگاه كامل از نيازها و خواستههاي مشتري (كه همان وفاداري مشتري است)، كاهش هزينهي فروش و خدمات و بهبود سود، از نتايج اين مرحله خواهد بود. از اين رو سيستم ادغامي مديريت روابط مشتري با سيستم ERP كه با نرم افزار Peoplesoft، J.D.Edwards، Oracle و SAP قابل اجراست، پاسخگوي ويژگيهاي بالا خواهد بود. از طرفي ادغام مديريت روابط مشتري با سيستم ERP، تغييرات اساسي در فرايندهاي تجاري سازمان به دنبال خواهد داشت. با به وجود آمدن اين تغييرات فرايندهاي تجاري را بر توجه به نوع مشتري دوباره طراحي ميكنيم. از سوي ديگر تغيير فرهنگ، همچون يكي از ويژگيهاي يك مشتري، بايد در دستور كار قرار گيرد تا دادههاي مربوط به مشتري در عرض شركت و تمام زنجيرهي تامين تقسيم شود.
E-BUSINESS and ERP
ERP ابزاری برای بهينه کردن زنجيرهي ارزش داخلي شرکت است. اگر اين نرمافزار به طور کامل در کل سازمان به کار گرفته شود، بخشهای مختلف سازمان از طريق به اشتراک گذاشتن دادهها، به هم متصل میشوند. وقتی مشتريان و عرضهکنندگان اطلاعاتی را درخواست می کنند که در سراسر زنجيرهي ارزش يکپارچه شدهاند يا وقتی هيات رييسه، سياستها و تاکتيکهای يکپارچهای را در نواحی مختلف مانند ساخت، موجودی، خريد و حسابداری درخواست میکند، سيستمهای ERP دادها را برای تجزيه و تحليل و تبديل به اطلاعات کليدی که شرکتها میتوانند از آنها برای تصميمگيری در کسب و کار خود استفاده کنند، تطبيق میدهند.
اگر سيستمهای ERP به طور موفقيتآميز به کار گرفته شوند، به طراحی دوبارهي فرايندهای تجاری و حذف فعاليتهايي که ارزش افزوده ايجاد نمیکنند، منجر میشوند.
تجارت الکترونيک، شامل ارتباطات و يكپارچگي تجارت به صورت الکترونيکی و از طريق اينترنت است. اين فناوري به ديگر سخن به صورت زير تعريف شده است: «ابزاری که ارتباطات شبکهای را به طريق الکترونيکی فراهم میسازد و به بنگاهها اجازه میدهد که اطلاعات را دريافت، منتقل و وارد کنند.»
اين صنعت میتواند به طور قابل ملاحظه ای عملکرد تجاری شرکت را راه تقويت ارتباطات در زنجيرهي ارزش بين شرکت و شرکت (B2B) و شرکت و مشتريان(B2C) بهبود بخشد.
در کنار افزايش کارايي در فروش، بازايابی و خريد، تجارت الکترونيک از طريق بهبود خدمات به مشتريان، کاهش هزينهها و يکپارچه کردن فرايندهای تجاری، دستيابی به اثربخشی را تسهيل میكند.
برنامهريزي منابع سازمان (ERP) (بخش چهارم
برنامهريزي منابع سازمان (ERP) (بخش چهارم
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 29/02/1384
5- هزينههاي مربوط به چرخهي عمر سيستمهاي ERP:
اين هزينهها به دو دستهي مشهود و نامشهود تقسيم ميشوند. هزينههاي مشهود، هزينههايي هستند كه به شيوهي مستقيم قابل اندازهگيري هستند. از آنجا كه هزينههاي نامشهود به مفاهيم نامحسوس نسبت داده ميشوند در اندازهگيري آنها به شيوهي مستقيم، مشكلاتي وجود دارد. اين هزينهها با مراحل مربوط، در جدول زير نشان داده شده است:
مرحله هزينه هاي مشهود هزينه هاي نا مشهود
انتخاب ¬_ هزينههاي تصميمگيري
فراگيري مشاوره
سختافزار
پروانههاي نرمافزاري هزينههاي تصميمگيري
هزينههاي فرصت از دسترفته
اجرا مشاوره
آموزش
منابع انساني
مشخصات سيستم ايجاد مجدد، تبديل و تحليل دادهها
زمان صرف شده به وسيله كاركنان
مهندسي مجدد فرآيندهاي كسبوكار
كاربرد و نگهداري پيكربندي دوبارهي سيستم
سازگاري سيستم
هزينه خرابي سيستم هزينههاي غيرمستقيم خرابي سيستم
هزينهي از دست دادن رقابتجويي
تكامل هزينهي كاربردهاي جديد
بازنشستگي
_ هزينههاي فرصت از دست رفته
هزينههاي تصميمگيري
1-5) انتخاب
هزينههاي نامشهود
هزينهي تصميمگيري: ميتوان گفت كه اين مرحله كمترين هزينهها را شامل ميشود و از آنجا كه در اين مرحله تنها تصميم براي انتخاب كردن يا انتخاب نكردن يك سيستم ERP مطرح است، هزينههاي مربوط به آن؛ شامل زمان سپري شده به وسيله مديران در وظيفهي تصميمگيري است. در فرآيند تصميمگيري، مفهوم هزينههاي گريزپذير، براي تعريف هزينههايي است كه هنگام انتخاب يك راهحل ويژه حذف ميشوند، درحالي كه هزينههاي گريزناپذير هزينههايي هستند كه قابل حذف شدن نيستند.
2-5) فراگيري:
هزينههاي مشهود
هزينههاي مشاوره: مشاوران با دانش و تخصص خود در انتخاب يك سيستم ERP كه با نيازهاي سازماني بيشترين سازگاري را داشته باشد، به شرکت كمك ميكنند. همچنين آنها در مرحلهي اجرا هم، سازمان را ياري ميرسانند، به طوري كه نقش يك ميانجي ميان تامينكنندهي يك سيستم ERP و سازمان را ايفا ميكنند. بيشتر تحليلگران با اين موضوع كه هزينههاي مربوط به مشاوره براي يك سيستم ERP خيلي بالاست، همعقيده هستند.
هزينههاي سختافزاري: دستيابي به يك سيستم ERP، مستلزم تغييراتي در زيربناي سختافزاري موجود است. اين تغييرات ميتوانند محدودهي گستردهاي از تغيير جزيي و يا تغيير كامل سختافزارهاي موجود را در برگيرد. براي كامل كردن زيربناي سختافزاري جديد، جنبههاي ديگري همچون ظرفيت، ارتباط شبكه، خدمات و نرخ سرعت پردازش هم، مهم هستند.
پروانههاي (مجوزهاي) نرم افزاري: بعد از انتخاب نرمافزار ERP، به مجموعهاي از قراردادهاي توافقي براي تحصيل آن نياز است. هزينهي اين قراردادها ميتواند به شيوههاي مختلفي محاسبه شود. بعضي قراردادها، تعداد پروانهها (مجوزها) و تعداد كاربران را بررسي ميكند و بعضي ديگر شامل عواملي چون مزاياي سازمان و تعداد پرسنل هستند. به طور معمول پيشنهاد كاهش قيمت توسط تامينكنندگان، به تعداد قسمتهاي آموخته و فراگيري كاربردهاي گسترده و خريد خدمات نگهداري و بهبود نرمافزار بستگي دارد.
هزينههاي نامشهود
هزينهي تصميمگيري: در مرحلهي فراگيري هزينههاي تصميمگيري بايد دوباره تحليل شوند. تصميم اصلي شامل انتخاب يك سيستم ERP است، كه بيشترين تناسب را با نيازهاي سازمان داشته باشد.
هزينههاي فرصت از دست رفته: اين هزينهها فرصت از دست رفته را آن هنگام كه يك انتخاب رها مي شود، اندازه ميگيرند. در تحليلهاي مربوط به چندين سيستم ERP كه در بازار وجود دارند، اين هزينهها بايد در نظر گرفته شوند.
تحليلگران تاكيد ميكنند كه بايد در بارهي نرخ برگشت سرمايه مطالعه و بررسي شود. اين نرخ، در برگيرندهي دو عنصر بسيار مهم است: "چه مقدار و چه موقع". عنصر چه مقدار، مزايايي را كه به وسيله سرمايهگذاري ايجاد ميشود، نشان ميدهد، درحاليكه عنصر دوم، چه موقع، دورهي بازگشت سرمايه را نشان ميدهد.
3-5) اجرا:
هزينه هاي مشهود
هزينههاي مشاوره: بيشتر سازمانها براي اجراي ERP ازمشاوران استفاده ميكنند. اين واقعيت وجود دارد كه سازمانها براي كامل كردن فرآيند از دانش فني لازم برخوردار نيسيتند. بر اين اساس مشاوران؛ دانش، تجربه و روشهاي اجرايي و برنامههاي آموزشي براي به كارگيری نرمافزار را در اختيار كاربران قرار میدهند، و نيز به مهندسي مجدد سازمان و فرآيندهاي آن كمك ميكنند.
هزينههاي آموزش: در اينجا آموزش تيم پروژه و كاربران نهايي آن را خواهيم داشت. اين هزينهها به طور معمول زياد هستند؛ زيرا كاربران افزون بر كاربرد نرم افزار جديد به يادگيري مجموعهاي از فرآيندهاي جديد، نياز دارند. براي كمينه كردن هزينههاي آموزش بايد از ابزارهاي اينترنتي يا ابزارهاي كنفرانس ويديويي كه تعداد آموزشدهندگان را كاهش و ابعاد آموزش را افزايش ميدهد، استفاده كنيم.
هزينههاي منابع انساني: اين هزينهها مربوط به تيم پروژه هستند كه وزن بالايي هم دارند، از آنجا كه اين افراد متخصصان حرفهاي هستند، قيمت هرساعت كاري آنها بالاست و گاه لازم است كه منابع انساني مورد نياز از خارج سازمان استخدام شوند.
هزينههاي مشخصات سيستم: اين هزينهها نه تنها به تعداد ساعاتي كه نيروي انساني بر روي وظايفخود متمركز ميشوند، بستگي دارد، بلكه شامل ابزارهاي فراگيري كه به ايجاد بينش سازماني كمك ميكند، نيز وابسته است.
هزينه هاي نامشهود
ايجادمجدد، تبديل و تحليل دادهها: تلاش انجام گرفته در ايجاد مجدد نرمافزار و سازگاري با نيازهاي جديد، به طور معمول اندازه گيري نمي شوند، هر چند مدتزماني را به خود اختصاص داده است. دادهها در سيستم جديد باعث افزايش هزينههاي پروژه خواهند شد، چون به طور معمول آنها با فرمهاي جديد متناسب نيستند، از اين رو نياز به وارد كردن دادههاي جديد به وجود ميآيد.
زمان صرف شده به وسيلهي كاركنان: تيم پروژه و كاركنان آن مجبورند دفعات كاري خود را نگه دارند و وظايف مربوط به پروژه را انجام دهند. هزينههاي مرتبط با اين تلاش و ضايعات مربوط به كارايي به طور معمول اندازهگيري نميشوند. نگهداري كل زمانهاي صرف شده در پروژه، ميتواند نتيجهاي در استخدام كاركنان به همراه داشته باشد، كه اين هزينهها قابل اندازهگيري هستند.
هزينههاي مهندسي مجدد شركت: شركت تحقيقاتيForreste درسال 1997تخمين زده است كه در نصب يك نوع نرمافزار SAP بيش از50% بودجهي مرحله اجرا براي مهندسي مجدد فرآيند شركت مصرف شده است. اجراي سيستم ERP دربيشتر مواقع به معناي يك تغيير اساسي در فرآيندهاي تجاري سازمان است كه شامل تغييرات اجباري در فرآيندها و ساختارهاي سازماني است.
4-5) نگهداري وكاربرد
هزينههاي مشهود
پيكربندي سيستم: به طور معمول بعد از اجراي يك سيستم ERP ناكاراييهايي در عمليات سيستم مشاهده ميشود كه هركدام نيازمند اصلاحاتي در پيكربندي سيستم ERP هستند.
سازگاري سيستم: سازمانها هميشه در حال تغيير و تحول هستند، بنابراين نياز داريم كه سيستم را با اين تغييرات سازگار كنيم، بنابراين معرفي جريان اطلاعات جديد و فرآيندهاي تجاري جديد روي كاركرد و عملكرد سيستم ERP تاثير ميگذارد.
هزينههاي خرابي سيستم: هزينههاي خرابي، با بروز خرابي در يك سیستم ERP، ايجاد ميشوند. در يك سازمان بزرگ هزينههاي مستقيم خيلي زياد هستند، چون سفارشها نميتوانند برآورده شوند، موجودي نميتواند به روز شود و گاه اين خرابيها باعث ايجاد بينظمي در سازمانهاي تجاري ميشود.
هزينههاي نامشهود
هزينههاي غيرمستقيم خرابي سيستم: خرابيهاي سيستم باعث بروز هزينههاي غيرمستقيم ميشود. اين هزينهها عبارتاند از، از دست دادن دسترسي به اطلاعات حياتي، از دست دادن رضايت مشتري يا ناتواني براي بقا در تجارت.
ازدست دادن انگيزهي رقابتجويي: يك انتقاد عمومي به سيستم ERP استاندارد بودن مدلهاي تجاري در تمام مدلهاي ERP است. بيشتر سازمانها مدلهاي تجاري كه اجراي نرمافزار را آسان ميكند، انتخاب ميكنند. اگرچه ممكن است اين مدلها مزيتهاي رقابتي را در ديگر سازمانها از دست بدهند. اين تغييرات بايد به صورت اقتصادي اندازهگيري شوند.
5-5) تكامل
هزينههاي مشهود
هزينهي كاربردهاي جديد: در اين مرحله هزينهي اصلي مربوط به خريد و اجراي كاربردهاي جديد است. مثل برنامهريزي و زمانبندي پيشرفته، مديريت روابط مشتري و جريان كاري، تجارت الكترونيك و غيره.
6-5) بازنشستگي
هزينههاي مشهود
دراين مرحله هزينههاي فرصت از دست رفته، هزينههاي تصميمگيري و همهي هزينههاي مشهود مرتبط با نرمافزار تكرار ميشوند. با فرا رسيدن اين مرحله، انتظار ميرود كه سرمايهي اوليه برگشته باشد. در موارد ناتمام گذاشتن (براي مثال مرحله اجرا)، هزينههاي مرتبط از ضايعات بالا ايجاد ميشوند. اين نمونه براي شركت Foxmeyer درسال 1999 اتفاق افتاد، اين شركت ورشكستگي خود را به سرمايهگذاري بالا بر روي سيستم ERP نسبت داده است
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 29/02/1384
5- هزينههاي مربوط به چرخهي عمر سيستمهاي ERP:
اين هزينهها به دو دستهي مشهود و نامشهود تقسيم ميشوند. هزينههاي مشهود، هزينههايي هستند كه به شيوهي مستقيم قابل اندازهگيري هستند. از آنجا كه هزينههاي نامشهود به مفاهيم نامحسوس نسبت داده ميشوند در اندازهگيري آنها به شيوهي مستقيم، مشكلاتي وجود دارد. اين هزينهها با مراحل مربوط، در جدول زير نشان داده شده است:
مرحله هزينه هاي مشهود هزينه هاي نا مشهود
انتخاب ¬_ هزينههاي تصميمگيري
فراگيري مشاوره
سختافزار
پروانههاي نرمافزاري هزينههاي تصميمگيري
هزينههاي فرصت از دسترفته
اجرا مشاوره
آموزش
منابع انساني
مشخصات سيستم ايجاد مجدد، تبديل و تحليل دادهها
زمان صرف شده به وسيله كاركنان
مهندسي مجدد فرآيندهاي كسبوكار
كاربرد و نگهداري پيكربندي دوبارهي سيستم
سازگاري سيستم
هزينه خرابي سيستم هزينههاي غيرمستقيم خرابي سيستم
هزينهي از دست دادن رقابتجويي
تكامل هزينهي كاربردهاي جديد
بازنشستگي
_ هزينههاي فرصت از دست رفته
هزينههاي تصميمگيري
1-5) انتخاب
هزينههاي نامشهود
هزينهي تصميمگيري: ميتوان گفت كه اين مرحله كمترين هزينهها را شامل ميشود و از آنجا كه در اين مرحله تنها تصميم براي انتخاب كردن يا انتخاب نكردن يك سيستم ERP مطرح است، هزينههاي مربوط به آن؛ شامل زمان سپري شده به وسيله مديران در وظيفهي تصميمگيري است. در فرآيند تصميمگيري، مفهوم هزينههاي گريزپذير، براي تعريف هزينههايي است كه هنگام انتخاب يك راهحل ويژه حذف ميشوند، درحالي كه هزينههاي گريزناپذير هزينههايي هستند كه قابل حذف شدن نيستند.
2-5) فراگيري:
هزينههاي مشهود
هزينههاي مشاوره: مشاوران با دانش و تخصص خود در انتخاب يك سيستم ERP كه با نيازهاي سازماني بيشترين سازگاري را داشته باشد، به شرکت كمك ميكنند. همچنين آنها در مرحلهي اجرا هم، سازمان را ياري ميرسانند، به طوري كه نقش يك ميانجي ميان تامينكنندهي يك سيستم ERP و سازمان را ايفا ميكنند. بيشتر تحليلگران با اين موضوع كه هزينههاي مربوط به مشاوره براي يك سيستم ERP خيلي بالاست، همعقيده هستند.
هزينههاي سختافزاري: دستيابي به يك سيستم ERP، مستلزم تغييراتي در زيربناي سختافزاري موجود است. اين تغييرات ميتوانند محدودهي گستردهاي از تغيير جزيي و يا تغيير كامل سختافزارهاي موجود را در برگيرد. براي كامل كردن زيربناي سختافزاري جديد، جنبههاي ديگري همچون ظرفيت، ارتباط شبكه، خدمات و نرخ سرعت پردازش هم، مهم هستند.
پروانههاي (مجوزهاي) نرم افزاري: بعد از انتخاب نرمافزار ERP، به مجموعهاي از قراردادهاي توافقي براي تحصيل آن نياز است. هزينهي اين قراردادها ميتواند به شيوههاي مختلفي محاسبه شود. بعضي قراردادها، تعداد پروانهها (مجوزها) و تعداد كاربران را بررسي ميكند و بعضي ديگر شامل عواملي چون مزاياي سازمان و تعداد پرسنل هستند. به طور معمول پيشنهاد كاهش قيمت توسط تامينكنندگان، به تعداد قسمتهاي آموخته و فراگيري كاربردهاي گسترده و خريد خدمات نگهداري و بهبود نرمافزار بستگي دارد.
هزينههاي نامشهود
هزينهي تصميمگيري: در مرحلهي فراگيري هزينههاي تصميمگيري بايد دوباره تحليل شوند. تصميم اصلي شامل انتخاب يك سيستم ERP است، كه بيشترين تناسب را با نيازهاي سازمان داشته باشد.
هزينههاي فرصت از دست رفته: اين هزينهها فرصت از دست رفته را آن هنگام كه يك انتخاب رها مي شود، اندازه ميگيرند. در تحليلهاي مربوط به چندين سيستم ERP كه در بازار وجود دارند، اين هزينهها بايد در نظر گرفته شوند.
تحليلگران تاكيد ميكنند كه بايد در بارهي نرخ برگشت سرمايه مطالعه و بررسي شود. اين نرخ، در برگيرندهي دو عنصر بسيار مهم است: "چه مقدار و چه موقع". عنصر چه مقدار، مزايايي را كه به وسيله سرمايهگذاري ايجاد ميشود، نشان ميدهد، درحاليكه عنصر دوم، چه موقع، دورهي بازگشت سرمايه را نشان ميدهد.
3-5) اجرا:
هزينه هاي مشهود
هزينههاي مشاوره: بيشتر سازمانها براي اجراي ERP ازمشاوران استفاده ميكنند. اين واقعيت وجود دارد كه سازمانها براي كامل كردن فرآيند از دانش فني لازم برخوردار نيسيتند. بر اين اساس مشاوران؛ دانش، تجربه و روشهاي اجرايي و برنامههاي آموزشي براي به كارگيری نرمافزار را در اختيار كاربران قرار میدهند، و نيز به مهندسي مجدد سازمان و فرآيندهاي آن كمك ميكنند.
هزينههاي آموزش: در اينجا آموزش تيم پروژه و كاربران نهايي آن را خواهيم داشت. اين هزينهها به طور معمول زياد هستند؛ زيرا كاربران افزون بر كاربرد نرم افزار جديد به يادگيري مجموعهاي از فرآيندهاي جديد، نياز دارند. براي كمينه كردن هزينههاي آموزش بايد از ابزارهاي اينترنتي يا ابزارهاي كنفرانس ويديويي كه تعداد آموزشدهندگان را كاهش و ابعاد آموزش را افزايش ميدهد، استفاده كنيم.
هزينههاي منابع انساني: اين هزينهها مربوط به تيم پروژه هستند كه وزن بالايي هم دارند، از آنجا كه اين افراد متخصصان حرفهاي هستند، قيمت هرساعت كاري آنها بالاست و گاه لازم است كه منابع انساني مورد نياز از خارج سازمان استخدام شوند.
هزينههاي مشخصات سيستم: اين هزينهها نه تنها به تعداد ساعاتي كه نيروي انساني بر روي وظايفخود متمركز ميشوند، بستگي دارد، بلكه شامل ابزارهاي فراگيري كه به ايجاد بينش سازماني كمك ميكند، نيز وابسته است.
هزينه هاي نامشهود
ايجادمجدد، تبديل و تحليل دادهها: تلاش انجام گرفته در ايجاد مجدد نرمافزار و سازگاري با نيازهاي جديد، به طور معمول اندازه گيري نمي شوند، هر چند مدتزماني را به خود اختصاص داده است. دادهها در سيستم جديد باعث افزايش هزينههاي پروژه خواهند شد، چون به طور معمول آنها با فرمهاي جديد متناسب نيستند، از اين رو نياز به وارد كردن دادههاي جديد به وجود ميآيد.
زمان صرف شده به وسيلهي كاركنان: تيم پروژه و كاركنان آن مجبورند دفعات كاري خود را نگه دارند و وظايف مربوط به پروژه را انجام دهند. هزينههاي مرتبط با اين تلاش و ضايعات مربوط به كارايي به طور معمول اندازهگيري نميشوند. نگهداري كل زمانهاي صرف شده در پروژه، ميتواند نتيجهاي در استخدام كاركنان به همراه داشته باشد، كه اين هزينهها قابل اندازهگيري هستند.
هزينههاي مهندسي مجدد شركت: شركت تحقيقاتيForreste درسال 1997تخمين زده است كه در نصب يك نوع نرمافزار SAP بيش از50% بودجهي مرحله اجرا براي مهندسي مجدد فرآيند شركت مصرف شده است. اجراي سيستم ERP دربيشتر مواقع به معناي يك تغيير اساسي در فرآيندهاي تجاري سازمان است كه شامل تغييرات اجباري در فرآيندها و ساختارهاي سازماني است.
4-5) نگهداري وكاربرد
هزينههاي مشهود
پيكربندي سيستم: به طور معمول بعد از اجراي يك سيستم ERP ناكاراييهايي در عمليات سيستم مشاهده ميشود كه هركدام نيازمند اصلاحاتي در پيكربندي سيستم ERP هستند.
سازگاري سيستم: سازمانها هميشه در حال تغيير و تحول هستند، بنابراين نياز داريم كه سيستم را با اين تغييرات سازگار كنيم، بنابراين معرفي جريان اطلاعات جديد و فرآيندهاي تجاري جديد روي كاركرد و عملكرد سيستم ERP تاثير ميگذارد.
هزينههاي خرابي سيستم: هزينههاي خرابي، با بروز خرابي در يك سیستم ERP، ايجاد ميشوند. در يك سازمان بزرگ هزينههاي مستقيم خيلي زياد هستند، چون سفارشها نميتوانند برآورده شوند، موجودي نميتواند به روز شود و گاه اين خرابيها باعث ايجاد بينظمي در سازمانهاي تجاري ميشود.
هزينههاي نامشهود
هزينههاي غيرمستقيم خرابي سيستم: خرابيهاي سيستم باعث بروز هزينههاي غيرمستقيم ميشود. اين هزينهها عبارتاند از، از دست دادن دسترسي به اطلاعات حياتي، از دست دادن رضايت مشتري يا ناتواني براي بقا در تجارت.
ازدست دادن انگيزهي رقابتجويي: يك انتقاد عمومي به سيستم ERP استاندارد بودن مدلهاي تجاري در تمام مدلهاي ERP است. بيشتر سازمانها مدلهاي تجاري كه اجراي نرمافزار را آسان ميكند، انتخاب ميكنند. اگرچه ممكن است اين مدلها مزيتهاي رقابتي را در ديگر سازمانها از دست بدهند. اين تغييرات بايد به صورت اقتصادي اندازهگيري شوند.
5-5) تكامل
هزينههاي مشهود
هزينهي كاربردهاي جديد: در اين مرحله هزينهي اصلي مربوط به خريد و اجراي كاربردهاي جديد است. مثل برنامهريزي و زمانبندي پيشرفته، مديريت روابط مشتري و جريان كاري، تجارت الكترونيك و غيره.
6-5) بازنشستگي
هزينههاي مشهود
دراين مرحله هزينههاي فرصت از دست رفته، هزينههاي تصميمگيري و همهي هزينههاي مشهود مرتبط با نرمافزار تكرار ميشوند. با فرا رسيدن اين مرحله، انتظار ميرود كه سرمايهي اوليه برگشته باشد. در موارد ناتمام گذاشتن (براي مثال مرحله اجرا)، هزينههاي مرتبط از ضايعات بالا ايجاد ميشوند. اين نمونه براي شركت Foxmeyer درسال 1999 اتفاق افتاد، اين شركت ورشكستگي خود را به سرمايهگذاري بالا بر روي سيستم ERP نسبت داده است
برنامه ريزي منابع سازمان (ERP) (بخش سوم
برنامه ريزي منابع سازمان (ERP) (بخش سوم
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 23/02/1384
3- چرخه عمر سيستمهاي ERP:
براي تعريف مدل چرخهي عمر سيستمهاي ERP، ازمدل ارايه شده به وسيلهي Esteves&Pastor درسال 1999، استفاده شده است. اين مدل در مراحل و ابعاد، ساختيافته است. در ادامه مراحل مختلف اين چرخه و شرح مختصری از هر مرحله آورده شده است:
مرحلهي اول، تصميم براي انتخاب:
در اين مرحله مديران زمينههاي نياز به يك سيستم ERP جديد را بررسي ميكنند و با انتخاب نگرش سيستم جامع اطلاعاتي، بهترين چالشهاي حياتي يك شركت را عنوان خواهند كرد و استرتژي سازماني را بهبود خواهند بخشيد. مرحلهي تصميمگيري شامل تعريف نيازمنديهاي سيستم، اهداف و مزاياي سيستم و تحليل تاثير اين انتخاب در يك شركت و كليه سطوح سازماني است.
مرحلهي دوم، انتخاب يا فراگيري:
در اين مرحله يك سيستمERP كه با احتياجات سازمان به بهترين نحو تناسب داشته باشد و نياز به تغييرات را به كمترين ميزان برساند، انتخاب ميشود. در مراحل بعدي چرخه عمرERP، به ويژه مرحلهي اجرا يك شركت مشاوره در نظر گرفته ميشود. عواملي چون قيمت، آموزش و خدمات نگهداري بررسي و موافقت قراردادي تعريف ميشود. در اين مرحله تحليل نرخ برگشت سرمايهي هر محصول، بسيار با اهميت است.
مرحلهي سوم، اجرا:
اين مرحله شامل ايجاد دوباره يا تطبيق و سازگاري نرمافزار سيستم ERP با نيازهاي سازمان باشد. به طور معمول اين وظيفه با كمك مشاوران براي تهيهي روشهاي اجرا، دانش و آموزش ايجاد شده است.
مرحلهي چهارم، كاربرد و نگهداري:
اين مرحله زمان را پوشش ميدهد. در جايي كه محصول سيستمهاي ERP سود داشته باشند و بينظميها را به كمترين ميزان برساند. در طول اين مرحله بايد از جنبههاي كاركردي، توانايي و شايستگيهاي سازماني و فرآيندهاي تجاري آگاهي داشته باشيم. يك سيستم اجرايي بايد به خوبي نگهداري شود تا خرابي سيستم قابل تصحيح باشد، پيشنهادهاي بهينگي برآورده شوند و يك سيستم جامع براي بهبود ايجاد شود.
مرحلهي پنجم، تكامل:
اين مرحله يكپارچگي تواناييهاي جديد در سيستم ERP، در برآورده كردن نيازهاي جديد را با عنوان زمانبندي و برنامهريزي پيشرفته، مديريت زنجيرهي تامين، مديريت ارتباط با مشتري و جريان كاري برعهده دارد.
مرحلهي ششم، بازنشستگي:
اين مرحله زماني به وجود ميآيد كه فناوري جديد سيستم ERP نارسايي داشته باشد، يا به نيازهاي شركت، با نگرشي تازه پرداخته شود. در اينجا مديران نسبت به جايگزيني ديگر نگرشهاي سيستمهاي اطلاعاتي كه تناسب بيشتري با نيازهاي سازماني خواهند داشت، تصميمگيري ميكنند.
4- روشهای پياده سازی ERP :
الف) روششناسي راهحل جامع (The Total Solution)
"ارنست" و "يانگ" دو روش سيستماتيک جهت مهندسی مجدد سيستمها ارايه کردهاند، که راهحل جامع ناميده میشود. اين روششناسي 3 فاز عمده دارد:
فاز 1- پيشنهاد ارزش (ايجاد يک مورد کاربردی کسبوکار برای يک راهحل SAP)
قبل از شروع هر کاری بايد اطمينان حاصل کرد که روش به كار رفته برای نوع کسبوکار مناسب است. براي اطمينان بايد به سوالهاي زير پاسخ داد:
- آيا سرمايهگذاری انجام شده برای اين فناوری قابل توجيح است؟
- آيا راهحل، با اهداف شرکت سازگاری دارد؟
- آيا مديريت شرکت درک درستی از تغيير دارد و آيا اين تغييرات پشتيبانی خواهد شد؟
- ميزان پيشرفت فرآيند پروژه را كدام نقاط کليدی اندازهگيری میکند؟
فاز 2- ارزيابی آمادگی سازمان برای تغيير
از آنجا که تغيير به بسياری از افراد تحميل میشود،ضروری است که انتظارات تغيير در افراد قبل از تغيير ايجاد شود. در اين فاز بايد به سوالهاي زير پاسخ داد:
آيا سازمان برای تغيير آماده است؟
آيا هر کس در فضا و شرايط تغيير قرار گرفته است يا خير؟
تغييرات چهگونه مديريت خواهد شد؟
انتظارات مديريت چيست؟
پاسخ به اين سوالات، تعيين کنندهي رويکرد پيادهسازی خواهد بود و آگاهی از پاسخ آنها نيز میتواند به پيشرفت پروژه کمک كند و مانع انطباقناپذيري عوامل تغيير با واقعيتهای مشتری خواهد شد.
فاز 3- رويکرد تعيين ارزش افزوده حاصل از پياده سازی
در اين فاز انتظارات موجود و ارزش افزودهي پروژه در دورههای زمانی کوتاه و بلند، مهمترين عامل کليدی موفقيت پروژه به شمار ميآيد. چون اگر پيشرفت پروژه ملموس باشد، پذيرش آن برای افراد مقاوم در برابر تغيير آسانتر خواهد شد.
ب) روششناسي Accelerated SAP
روششناسيASAP يک طرح جزيی از پروژه SAP است که تمام فعاليتهای پيادهسازی را در بر میگيرد. پيمودن مراحل اين پروژه سريعتر از پروژههای ديگر است. اين روششناسي شامل فازهای زير است:
فاز 1- آمادهسازی پروژه
در اين فاز برنامهريزی مناسب و ارزيابی آمادگی سازمانی انجام میگيرد، تا اطمينان حاصل شود که:
برای انجام پروژه در سازمان توافق کامل وجود دارد.
اهداف روشن برای پروژه تعيين شده است.
فرهنگ تغييرپذيری در شرکت وجود دارد.
فاز 2- مدل سازی کسب وکار
در اين فاز ابزارهای کامل شامل فرآيندهای کسبوکار از پيش تعريف شده به کار میروند، که با استفاده از پرسشنامهها و الگوها، فرآيندهای جديد مدلسازی میشوند. الگوهای جديد شامل Best Practiceها هستند.
فاز 3- انطباق سيستم با واقعيت
بر اساس مدلسازی کسبوکار يک فرآيند دو مرحلهای برای پيکربندی يک سيستم R/3 آغاز میشود. در اين مرحله خطوط کلی سيستم جديد تعيينشده و سيستم برای برآورده کردن نيازمنديهای کسبوکار آماده میشود. اين خطوط کلی به کاربری مدلهای کسبوکار در دنيای واقعی کمک میکند و يک ديدگاه از تبادلات سيستم در عمل ارايه میدهد.
فاز 4- تعيين اعتبار مدل (پيادهسازی و آزمايش)
در اين فاز سيستم طراحی شده، پيادهسازی و آزمايش میشود.
فاز 5- آمادهسازی نهايي
در اين مرحله سيستم R/3 به خوبی منطبق شده و آزمايش نهايي برای پيادهسازی انجام میشود.
فاز 6- پشتيبانی
در اين فاز بازنگریهای ضروری در سيستم R/3 انجام میشود. SAP خدماتی را به صورت برخط (Online) فراهم میکند، تا از پيادهسازی موفق سيستم، اطمينان حاصل شود. نگهداری سيستم نيز در اين فاز انجام میشود.
¬¬
ج) روششناسي Fast Track
اگر برای رسيدن به اهداف کسبوکار، مهندسی مجدد کلی فرآيندها ضروری باشد، روششناسي FastTrack پيادهسازی ERP را تسريع میکند. اين روششناسي 5 مرحله دارد که با فعاليتهای مشخص در جهت رسيدن به اهداف ERP کمک میکند:
فاز 1- تعيين حوزهي مساله و برنامهريزی
در اين فاز تعريف پروژه و حوزهي مساله اتفاق میافتد.
فاز 2- تعيين آرمانها و اهداف
در اين مرحله آرمانها و اهداف مشخص میشوند.
فاز 3- طراحی مجدد
در اين فاز طراحی و توسعهي نرمافزار انجام میشود.
فاز 4- پيکربندی
در اين فاز، نرمافزار ايجاد و برنامهريزی، تست و يکپارچگی نرمافزار، انجام میشود.
فاز 5- تست و تحويل
در اين فاز سيستم مورد آزمايش نهايی قرار ميگيرد.
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 23/02/1384
3- چرخه عمر سيستمهاي ERP:
براي تعريف مدل چرخهي عمر سيستمهاي ERP، ازمدل ارايه شده به وسيلهي Esteves&Pastor درسال 1999، استفاده شده است. اين مدل در مراحل و ابعاد، ساختيافته است. در ادامه مراحل مختلف اين چرخه و شرح مختصری از هر مرحله آورده شده است:
مرحلهي اول، تصميم براي انتخاب:
در اين مرحله مديران زمينههاي نياز به يك سيستم ERP جديد را بررسي ميكنند و با انتخاب نگرش سيستم جامع اطلاعاتي، بهترين چالشهاي حياتي يك شركت را عنوان خواهند كرد و استرتژي سازماني را بهبود خواهند بخشيد. مرحلهي تصميمگيري شامل تعريف نيازمنديهاي سيستم، اهداف و مزاياي سيستم و تحليل تاثير اين انتخاب در يك شركت و كليه سطوح سازماني است.
مرحلهي دوم، انتخاب يا فراگيري:
در اين مرحله يك سيستمERP كه با احتياجات سازمان به بهترين نحو تناسب داشته باشد و نياز به تغييرات را به كمترين ميزان برساند، انتخاب ميشود. در مراحل بعدي چرخه عمرERP، به ويژه مرحلهي اجرا يك شركت مشاوره در نظر گرفته ميشود. عواملي چون قيمت، آموزش و خدمات نگهداري بررسي و موافقت قراردادي تعريف ميشود. در اين مرحله تحليل نرخ برگشت سرمايهي هر محصول، بسيار با اهميت است.
مرحلهي سوم، اجرا:
اين مرحله شامل ايجاد دوباره يا تطبيق و سازگاري نرمافزار سيستم ERP با نيازهاي سازمان باشد. به طور معمول اين وظيفه با كمك مشاوران براي تهيهي روشهاي اجرا، دانش و آموزش ايجاد شده است.
مرحلهي چهارم، كاربرد و نگهداري:
اين مرحله زمان را پوشش ميدهد. در جايي كه محصول سيستمهاي ERP سود داشته باشند و بينظميها را به كمترين ميزان برساند. در طول اين مرحله بايد از جنبههاي كاركردي، توانايي و شايستگيهاي سازماني و فرآيندهاي تجاري آگاهي داشته باشيم. يك سيستم اجرايي بايد به خوبي نگهداري شود تا خرابي سيستم قابل تصحيح باشد، پيشنهادهاي بهينگي برآورده شوند و يك سيستم جامع براي بهبود ايجاد شود.
مرحلهي پنجم، تكامل:
اين مرحله يكپارچگي تواناييهاي جديد در سيستم ERP، در برآورده كردن نيازهاي جديد را با عنوان زمانبندي و برنامهريزي پيشرفته، مديريت زنجيرهي تامين، مديريت ارتباط با مشتري و جريان كاري برعهده دارد.
مرحلهي ششم، بازنشستگي:
اين مرحله زماني به وجود ميآيد كه فناوري جديد سيستم ERP نارسايي داشته باشد، يا به نيازهاي شركت، با نگرشي تازه پرداخته شود. در اينجا مديران نسبت به جايگزيني ديگر نگرشهاي سيستمهاي اطلاعاتي كه تناسب بيشتري با نيازهاي سازماني خواهند داشت، تصميمگيري ميكنند.
4- روشهای پياده سازی ERP :
الف) روششناسي راهحل جامع (The Total Solution)
"ارنست" و "يانگ" دو روش سيستماتيک جهت مهندسی مجدد سيستمها ارايه کردهاند، که راهحل جامع ناميده میشود. اين روششناسي 3 فاز عمده دارد:
فاز 1- پيشنهاد ارزش (ايجاد يک مورد کاربردی کسبوکار برای يک راهحل SAP)
قبل از شروع هر کاری بايد اطمينان حاصل کرد که روش به كار رفته برای نوع کسبوکار مناسب است. براي اطمينان بايد به سوالهاي زير پاسخ داد:
- آيا سرمايهگذاری انجام شده برای اين فناوری قابل توجيح است؟
- آيا راهحل، با اهداف شرکت سازگاری دارد؟
- آيا مديريت شرکت درک درستی از تغيير دارد و آيا اين تغييرات پشتيبانی خواهد شد؟
- ميزان پيشرفت فرآيند پروژه را كدام نقاط کليدی اندازهگيری میکند؟
فاز 2- ارزيابی آمادگی سازمان برای تغيير
از آنجا که تغيير به بسياری از افراد تحميل میشود،ضروری است که انتظارات تغيير در افراد قبل از تغيير ايجاد شود. در اين فاز بايد به سوالهاي زير پاسخ داد:
آيا سازمان برای تغيير آماده است؟
آيا هر کس در فضا و شرايط تغيير قرار گرفته است يا خير؟
تغييرات چهگونه مديريت خواهد شد؟
انتظارات مديريت چيست؟
پاسخ به اين سوالات، تعيين کنندهي رويکرد پيادهسازی خواهد بود و آگاهی از پاسخ آنها نيز میتواند به پيشرفت پروژه کمک كند و مانع انطباقناپذيري عوامل تغيير با واقعيتهای مشتری خواهد شد.
فاز 3- رويکرد تعيين ارزش افزوده حاصل از پياده سازی
در اين فاز انتظارات موجود و ارزش افزودهي پروژه در دورههای زمانی کوتاه و بلند، مهمترين عامل کليدی موفقيت پروژه به شمار ميآيد. چون اگر پيشرفت پروژه ملموس باشد، پذيرش آن برای افراد مقاوم در برابر تغيير آسانتر خواهد شد.
ب) روششناسي Accelerated SAP
روششناسيASAP يک طرح جزيی از پروژه SAP است که تمام فعاليتهای پيادهسازی را در بر میگيرد. پيمودن مراحل اين پروژه سريعتر از پروژههای ديگر است. اين روششناسي شامل فازهای زير است:
فاز 1- آمادهسازی پروژه
در اين فاز برنامهريزی مناسب و ارزيابی آمادگی سازمانی انجام میگيرد، تا اطمينان حاصل شود که:
برای انجام پروژه در سازمان توافق کامل وجود دارد.
اهداف روشن برای پروژه تعيين شده است.
فرهنگ تغييرپذيری در شرکت وجود دارد.
فاز 2- مدل سازی کسب وکار
در اين فاز ابزارهای کامل شامل فرآيندهای کسبوکار از پيش تعريف شده به کار میروند، که با استفاده از پرسشنامهها و الگوها، فرآيندهای جديد مدلسازی میشوند. الگوهای جديد شامل Best Practiceها هستند.
فاز 3- انطباق سيستم با واقعيت
بر اساس مدلسازی کسبوکار يک فرآيند دو مرحلهای برای پيکربندی يک سيستم R/3 آغاز میشود. در اين مرحله خطوط کلی سيستم جديد تعيينشده و سيستم برای برآورده کردن نيازمنديهای کسبوکار آماده میشود. اين خطوط کلی به کاربری مدلهای کسبوکار در دنيای واقعی کمک میکند و يک ديدگاه از تبادلات سيستم در عمل ارايه میدهد.
فاز 4- تعيين اعتبار مدل (پيادهسازی و آزمايش)
در اين فاز سيستم طراحی شده، پيادهسازی و آزمايش میشود.
فاز 5- آمادهسازی نهايي
در اين مرحله سيستم R/3 به خوبی منطبق شده و آزمايش نهايي برای پيادهسازی انجام میشود.
فاز 6- پشتيبانی
در اين فاز بازنگریهای ضروری در سيستم R/3 انجام میشود. SAP خدماتی را به صورت برخط (Online) فراهم میکند، تا از پيادهسازی موفق سيستم، اطمينان حاصل شود. نگهداری سيستم نيز در اين فاز انجام میشود.
¬¬
ج) روششناسي Fast Track
اگر برای رسيدن به اهداف کسبوکار، مهندسی مجدد کلی فرآيندها ضروری باشد، روششناسي FastTrack پيادهسازی ERP را تسريع میکند. اين روششناسي 5 مرحله دارد که با فعاليتهای مشخص در جهت رسيدن به اهداف ERP کمک میکند:
فاز 1- تعيين حوزهي مساله و برنامهريزی
در اين فاز تعريف پروژه و حوزهي مساله اتفاق میافتد.
فاز 2- تعيين آرمانها و اهداف
در اين مرحله آرمانها و اهداف مشخص میشوند.
فاز 3- طراحی مجدد
در اين فاز طراحی و توسعهي نرمافزار انجام میشود.
فاز 4- پيکربندی
در اين فاز، نرمافزار ايجاد و برنامهريزی، تست و يکپارچگی نرمافزار، انجام میشود.
فاز 5- تست و تحويل
در اين فاز سيستم مورد آزمايش نهايی قرار ميگيرد.
برنامه ريزي منابع سازمان) (ERP) (بخش دوم)
برنامه ريزي منابع سازمان) (ERP) (بخش دوم(
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 18/02/1384
چرا شركتها ERP را در تجارت خود به كار ميگيرند؟
1- يكپارچه كردن اطلاعات ماليERP: با اين كار يك سيستم يكپارچه و با ثبات طراحي ميشود كه كليه عمليات بخشهاي فروش، حسابداري، مالي و ساير واحدهاي مرتبط را ادغام ميكند و دوباره كاري دراين بخشها را ازبين ميبرد.
2-يكپارچه كردن اطلاعات سفارش مشتريان: سيستم ERP مي}تواند چرخهي سفارش مشتريان را از زماني كه مشتري درخواست خدمت ميكند تا زماني كه كالا دريافت كالا و صورتحساب مالي، برنامهريزي كند. با استفاده از اين نرمافزار، شركتها با پيگيري مسير سفارش به آساني بخشهاي ساخت، موجودي و حملونقل را با يكديگر هماهنگ ميكنند.
3- استاندارد كردن و سرعت بخشيدن به فرآيندهاي ساخت: سيستم ERP با شيوههاي استاندارد، مراحل مختلف ساخت يك محصول را خودكار ميكند. استانداردسازي فرآيندها و استفاده از يك سيستم كامپيوتري يكپارچه ميتواند زمان ساخت را كاهش داده، بهرهوري را افزايش و هزينهها را كاهش دهد.
4- كاهش موجودي: ERP به هموارسازي و بهبود فرآيند در حال ساخت كمك ميكند. آن موجودي در جريان ساخت را كاهش ميدهد. ERP با تحويل به موقع كالا به مشتريان، موجودي كالاي ساخته شده را كاهش ميدهد و در اين راستا از مديريت زنجيره تامين كمك ميگيرد.
5- استانداردسازي اطلاعات منابع انساني: در شركتهايي كه در چند زمينهي كاري فعاليت ميكنند،ERP شيوههاي سادهاي براي رديابي اطلاعات مربوط به ساعات كاري كارمندان و مزايا و خدمات آنها ارايه ميدهد.ERP با به كارگيري صحيح كارمندان در پروژههاي مختلف، به اين امر كمك ميكند.
2- مراحل برنامهريزي سيستمهاي ERP:
الف- ارزيابي نيازها و انتخاب يك سيستم ERP درست:
به طور عموم برنامهريزي براي طراحي سيستم ERP زماني اتفاق ميافتد كه سازمان تشخيص دهد روشها و فرآيندهاي تجاري جاري پاسخگوي نيازهاي استراتژيك آينده و حال سازمان نيست؛ بنابراين اولين قدم در برنامهريزي، ارزيابي نيازهاي سازمان است. از طرف ديگر، هزينههاي اجراي سيستم ERP شامل هزينههاي نرمافزاري، سختافزاري، مشاوره و پرسنلي، ميتواند دو يا سه درصد درآمد شركت را به خود اختصاص دهد. ارزيابي اين نيازها و هزينهها كمك ميكند تا دربارهي بهبود سيستم موجود يا اجراي سيستم ERP جديد تصميمگيري كنيم.
برای انجام درستERP، بايد رويههای کسب و کار و انجام كار افراد، تغيير کنند. اين تغييرات بدون زحمت ممكن نيستند، اما اگر شيوههای کسب و کار به خوبی با يکديگر يکپارچه شده باشند، (سفارشها به موقع حمل میشوند، بهرهوری نسبت به ساير رقبا بالاتر است، مشتری به طور کامل رضايت دارد) در اين حالت، ديگر حتا دليلی برای به کارگيری ERP وجود ندارد.
دلايل قابل قبول براي اجراي يك سيستم جديدERP:
- ناتواني سيستم موجود در برآورده كردن نيازهاي سازماني
- احتياج سيستم موجود به منابع وسيع براي نگهداري و حمايت
- برسي نياز فرآيند يك شركت به مهندسي مجدد
- كاستي سيستمهاي اطلاعاتي موجود در شركت
- ناتواني كاركنان در پاسخگويي آسان به سوالات يا اطلاعاتي كه به وسيلهي مشتريان و تامينكنندگان كليدي، درخواست ميشود.
- ورود اطلاعات يكسان از راههاي گوناگون به سيستم موجود
ب-تطبيق فرآيندهاي تجاري سازمان با سيستمERP:
براي بهتر فهميدن خطرات و جذابيتهاي سيستم ERP، بايد مشكلات موجود را درك و آنها را در طراحي سيستم، منظور كنيم. نقص عمدهي سيستمهاي قديمي در بسياري از سازمانهاي بزرگ، پراكندگي اطلاعات بود. تا قبل از به وجود آمدن سيستمهاي ERP، ابتدا نحوهي عمليات تجاري مشخص ميشد و سپس نرمافزاري كه از فرآيندهاي تجاري به بهترين نحو حمايت ميكرد، انتخاب ميكردند. اين توالي بعد از به وجود آمدن سيستم ERP، معكوس شد. بنابراين فرآيند تجاري اغلب مواقع جهت تناسب با سيستم جديد بايد تغيير كند.
پ-استنباط احتياجات سازماني:
بيشتر شركتها در درك كامل مزاياي سيستمهاي ERP، شكست ميخورند، زيرا آنها يك شيوهي سازمانيافته براي فهم مزاياي ابزارهاي اطلاعاتي جديد و سيستمهاي شركت ندارند. بنابراين سازمان را نميتوان در معرض يكپارچه شدن قرار داد. بخشهاي سازمان به وسيلهي مجموعهاي از اهداف مربوط به خود كار ميكنند، اندازه گيري عملكرد و پاداشها، به جاي اينكه كلي باشند، كاركردي هستند و عده كمي از كاركنان با ديدگاه گسترش شركت، آشنايي دارند. از اين رو مديريت عالي بايد رهبري همهي اين تغييرات را بر عهده بگيرد، زيرا اجراي يك سيستم ERP موفق، به معناي تغيير بسياري از شغلهاست.
ت- توجيه اقتصادي و استراتژيك
در اين مرحله بايد سرمايهگذاري بر روي سيستمهاي ERP، توجيه اقتصادي داشته باشد. اجراي يك سيستم ERP جديد، در يك شركت كوچك بين دو تا سه ميليون دلار و در يك شركت بزرگ، به يك ميليارد دلار سرمايه نياز دارد. از طرفي با توجه به سرمايهگذاري گزاف مورد احتياج براي ايجاد يك سيستم ERP، بايد دقت لازم د ر منافع و هزينهها و سودآوري در اين سرمايهگذاري صورت گيرد، بنابراين توجيههاي اقتصادي و استراتژيك در نصب پروژه ERP در اولويت قرار دارد؛ زيرا سرمايهگذاري بالايي احتياج دارد. نكتهي قابل توجه ديگر اين است كه توجيه اقتصادي و استراتژيك به تشخيص مزاياي نهفتهاي كه با اجراي ERP اتفاق ميافتد، كمك ميكند.
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضعلي
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 18/02/1384
چرا شركتها ERP را در تجارت خود به كار ميگيرند؟
1- يكپارچه كردن اطلاعات ماليERP: با اين كار يك سيستم يكپارچه و با ثبات طراحي ميشود كه كليه عمليات بخشهاي فروش، حسابداري، مالي و ساير واحدهاي مرتبط را ادغام ميكند و دوباره كاري دراين بخشها را ازبين ميبرد.
2-يكپارچه كردن اطلاعات سفارش مشتريان: سيستم ERP مي}تواند چرخهي سفارش مشتريان را از زماني كه مشتري درخواست خدمت ميكند تا زماني كه كالا دريافت كالا و صورتحساب مالي، برنامهريزي كند. با استفاده از اين نرمافزار، شركتها با پيگيري مسير سفارش به آساني بخشهاي ساخت، موجودي و حملونقل را با يكديگر هماهنگ ميكنند.
3- استاندارد كردن و سرعت بخشيدن به فرآيندهاي ساخت: سيستم ERP با شيوههاي استاندارد، مراحل مختلف ساخت يك محصول را خودكار ميكند. استانداردسازي فرآيندها و استفاده از يك سيستم كامپيوتري يكپارچه ميتواند زمان ساخت را كاهش داده، بهرهوري را افزايش و هزينهها را كاهش دهد.
4- كاهش موجودي: ERP به هموارسازي و بهبود فرآيند در حال ساخت كمك ميكند. آن موجودي در جريان ساخت را كاهش ميدهد. ERP با تحويل به موقع كالا به مشتريان، موجودي كالاي ساخته شده را كاهش ميدهد و در اين راستا از مديريت زنجيره تامين كمك ميگيرد.
5- استانداردسازي اطلاعات منابع انساني: در شركتهايي كه در چند زمينهي كاري فعاليت ميكنند،ERP شيوههاي سادهاي براي رديابي اطلاعات مربوط به ساعات كاري كارمندان و مزايا و خدمات آنها ارايه ميدهد.ERP با به كارگيري صحيح كارمندان در پروژههاي مختلف، به اين امر كمك ميكند.
2- مراحل برنامهريزي سيستمهاي ERP:
الف- ارزيابي نيازها و انتخاب يك سيستم ERP درست:
به طور عموم برنامهريزي براي طراحي سيستم ERP زماني اتفاق ميافتد كه سازمان تشخيص دهد روشها و فرآيندهاي تجاري جاري پاسخگوي نيازهاي استراتژيك آينده و حال سازمان نيست؛ بنابراين اولين قدم در برنامهريزي، ارزيابي نيازهاي سازمان است. از طرف ديگر، هزينههاي اجراي سيستم ERP شامل هزينههاي نرمافزاري، سختافزاري، مشاوره و پرسنلي، ميتواند دو يا سه درصد درآمد شركت را به خود اختصاص دهد. ارزيابي اين نيازها و هزينهها كمك ميكند تا دربارهي بهبود سيستم موجود يا اجراي سيستم ERP جديد تصميمگيري كنيم.
برای انجام درستERP، بايد رويههای کسب و کار و انجام كار افراد، تغيير کنند. اين تغييرات بدون زحمت ممكن نيستند، اما اگر شيوههای کسب و کار به خوبی با يکديگر يکپارچه شده باشند، (سفارشها به موقع حمل میشوند، بهرهوری نسبت به ساير رقبا بالاتر است، مشتری به طور کامل رضايت دارد) در اين حالت، ديگر حتا دليلی برای به کارگيری ERP وجود ندارد.
دلايل قابل قبول براي اجراي يك سيستم جديدERP:
- ناتواني سيستم موجود در برآورده كردن نيازهاي سازماني
- احتياج سيستم موجود به منابع وسيع براي نگهداري و حمايت
- برسي نياز فرآيند يك شركت به مهندسي مجدد
- كاستي سيستمهاي اطلاعاتي موجود در شركت
- ناتواني كاركنان در پاسخگويي آسان به سوالات يا اطلاعاتي كه به وسيلهي مشتريان و تامينكنندگان كليدي، درخواست ميشود.
- ورود اطلاعات يكسان از راههاي گوناگون به سيستم موجود
ب-تطبيق فرآيندهاي تجاري سازمان با سيستمERP:
براي بهتر فهميدن خطرات و جذابيتهاي سيستم ERP، بايد مشكلات موجود را درك و آنها را در طراحي سيستم، منظور كنيم. نقص عمدهي سيستمهاي قديمي در بسياري از سازمانهاي بزرگ، پراكندگي اطلاعات بود. تا قبل از به وجود آمدن سيستمهاي ERP، ابتدا نحوهي عمليات تجاري مشخص ميشد و سپس نرمافزاري كه از فرآيندهاي تجاري به بهترين نحو حمايت ميكرد، انتخاب ميكردند. اين توالي بعد از به وجود آمدن سيستم ERP، معكوس شد. بنابراين فرآيند تجاري اغلب مواقع جهت تناسب با سيستم جديد بايد تغيير كند.
پ-استنباط احتياجات سازماني:
بيشتر شركتها در درك كامل مزاياي سيستمهاي ERP، شكست ميخورند، زيرا آنها يك شيوهي سازمانيافته براي فهم مزاياي ابزارهاي اطلاعاتي جديد و سيستمهاي شركت ندارند. بنابراين سازمان را نميتوان در معرض يكپارچه شدن قرار داد. بخشهاي سازمان به وسيلهي مجموعهاي از اهداف مربوط به خود كار ميكنند، اندازه گيري عملكرد و پاداشها، به جاي اينكه كلي باشند، كاركردي هستند و عده كمي از كاركنان با ديدگاه گسترش شركت، آشنايي دارند. از اين رو مديريت عالي بايد رهبري همهي اين تغييرات را بر عهده بگيرد، زيرا اجراي يك سيستم ERP موفق، به معناي تغيير بسياري از شغلهاست.
ت- توجيه اقتصادي و استراتژيك
در اين مرحله بايد سرمايهگذاري بر روي سيستمهاي ERP، توجيه اقتصادي داشته باشد. اجراي يك سيستم ERP جديد، در يك شركت كوچك بين دو تا سه ميليون دلار و در يك شركت بزرگ، به يك ميليارد دلار سرمايه نياز دارد. از طرفي با توجه به سرمايهگذاري گزاف مورد احتياج براي ايجاد يك سيستم ERP، بايد دقت لازم د ر منافع و هزينهها و سودآوري در اين سرمايهگذاري صورت گيرد، بنابراين توجيههاي اقتصادي و استراتژيك در نصب پروژه ERP در اولويت قرار دارد؛ زيرا سرمايهگذاري بالايي احتياج دارد. نكتهي قابل توجه ديگر اين است كه توجيه اقتصادي و استراتژيك به تشخيص مزاياي نهفتهاي كه با اجراي ERP اتفاق ميافتد، كمك ميكند.
برنامه ريزي منابع سازمان (ERP) (بخش نخست)
طبقه بندي موضوعي : مباحث فني نرم افزاري
نويسنده : مهدي فضلعلي
ناشر : همکاران سیستم
تاريخ انتشار : 11/02/1384
يكي ازپيش¬رفت¬هاي مهم در پنج سال گذشته در زمينه¬ي فناوري OM، به وجود آمدن يك نرم افزارجديد به نام ERP است.
ERP به وسيله¬ي DELOITTE و TOUCHE به عنوان يک بسته¬ي نرم¬افزار تجاري شناخته شده است كه توانايي¬هاي زير را در اختيار شركت¬ها و سازمان¬ها قرار ميدهد:
1) يكپارچه و خودكار کردن بيش¬تر فرآيندهاي تجاري.
2) به کارگيري داده¬ها و عمليات عمومي در سراسر شركت.
3) توليد و ارزيابي اطلاعات دريك محيط زمان واقعي.
هدف ERP، هماهنگ كردن كل فعاليت¬هاي شركت، از ارزيابي عرضه كننده تا صورت¬حساب مشتريان، است.ERP از يك بانك اطلاعاتي متمركز براي كمك به جريان يافتن اطلاعات، بين وظايف ساخت، خريد، مالي، لجستيك و منابع انساني در شركت استفاده مي¬كند.
برنامه¬ريزي منابع سازمان ((ERP، مجموعه¬اي است که در سامان¬دهی فرآيندهاي تجاري سنتي مانند کنترل موجودي، برنامه¬ريزي احتياجات مواد و پردازش سفارش کاربرد دارد. ماهيت ERP يکپارچه کردن کل منابع سازمان از دیدگاه اطلاعاتي است. يکپارچه کردن به معناي ارتباط بيش¬تر، ترکيب شدن يا به طور ساده با يکديگر بودن است. دراين يکپارچگي، اطلاعات تکراري حذف مي¬شود، در زمان صرفه¬جويي مي¬شود و کارايي عمليات بهبود مي¬يابد. يکپارچگي در یک سيستم ERP تنها به اطلاعات محدود نمي¬شود و ممکن است مهندسي مجدد کسب و کار را نيز دربر گيرد.
این نرم¬افزار در ابتدا كسب و كار شركت را بررسي مي¬كند. پس از آن بر روی مضامین يكپارچه¬سازي داده، كاهش هزينه¬هاي تعامل و سرعت و صحت اطلاعات، به عنوان مباحث كليدي استراتژيك تمرکز مي¬شود.
صنعت ERP به سرعت درحال رشد و توسعه است، درطول يك سال گذشته 20هزار شركت، 10میلیارد دلار به فروشندگان نرم¬افزارERP پرداخت كرده¬اند.
نويسنده : مهدي فضلعلي
ناشر : همکاران سیستم
تاريخ انتشار : 11/02/1384
يكي ازپيش¬رفت¬هاي مهم در پنج سال گذشته در زمينه¬ي فناوري OM، به وجود آمدن يك نرم افزارجديد به نام ERP است.
ERP به وسيله¬ي DELOITTE و TOUCHE به عنوان يک بسته¬ي نرم¬افزار تجاري شناخته شده است كه توانايي¬هاي زير را در اختيار شركت¬ها و سازمان¬ها قرار ميدهد:
1) يكپارچه و خودكار کردن بيش¬تر فرآيندهاي تجاري.
2) به کارگيري داده¬ها و عمليات عمومي در سراسر شركت.
3) توليد و ارزيابي اطلاعات دريك محيط زمان واقعي.
هدف ERP، هماهنگ كردن كل فعاليت¬هاي شركت، از ارزيابي عرضه كننده تا صورت¬حساب مشتريان، است.ERP از يك بانك اطلاعاتي متمركز براي كمك به جريان يافتن اطلاعات، بين وظايف ساخت، خريد، مالي، لجستيك و منابع انساني در شركت استفاده مي¬كند.
برنامه¬ريزي منابع سازمان ((ERP، مجموعه¬اي است که در سامان¬دهی فرآيندهاي تجاري سنتي مانند کنترل موجودي، برنامه¬ريزي احتياجات مواد و پردازش سفارش کاربرد دارد. ماهيت ERP يکپارچه کردن کل منابع سازمان از دیدگاه اطلاعاتي است. يکپارچه کردن به معناي ارتباط بيش¬تر، ترکيب شدن يا به طور ساده با يکديگر بودن است. دراين يکپارچگي، اطلاعات تکراري حذف مي¬شود، در زمان صرفه¬جويي مي¬شود و کارايي عمليات بهبود مي¬يابد. يکپارچگي در یک سيستم ERP تنها به اطلاعات محدود نمي¬شود و ممکن است مهندسي مجدد کسب و کار را نيز دربر گيرد.
این نرم¬افزار در ابتدا كسب و كار شركت را بررسي مي¬كند. پس از آن بر روی مضامین يكپارچه¬سازي داده، كاهش هزينه¬هاي تعامل و سرعت و صحت اطلاعات، به عنوان مباحث كليدي استراتژيك تمرکز مي¬شود.
صنعت ERP به سرعت درحال رشد و توسعه است، درطول يك سال گذشته 20هزار شركت، 10میلیارد دلار به فروشندگان نرم¬افزارERP پرداخت كرده¬اند.
امنيت اطلاعات در كار الكترونيكي
امنيت اطلاعات در كار الكترونيكي
مترجم : حميد دليلي
دانشجوي دورهي دكتري اطلاعرساني و كتابداري دانشگاه فردوسي مشهد
عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور
منبع : سايت irandoc.ac.ir
تاريخ انتشار : 13 دي 1383
1- تهديدات و ملزومات مربوط به امنيت كار الكترونيكي
تهديدات موجود در پيشروي امنيت سيستمهاي اطلاعاتي را ميتوان به سه دستهي اصلي تقسيم كرد: افشاي اطلاعات محرمانه (تهديد «افشا»)، صدمه به انسجام اطلاعات (تهديد «دستكاري»)، و موجودنبودن اطلاعات (تهديد «تضييق خدمات»). بطور مرسوم، امنيت اطلاعات در وهلهي اول با تهديد «افشا» همراه بوده است. در دنياي امروز، وابستگي ما به سيستمهاي اطلاعاتي طوري است كه دستكاري غيرمجاز يا فقدان گستردهي اطلاعات، پيامدهاي ناگواري را موجب خواهد شد. در كار الكترونيكي، لازم است كه همهي انواع اطلاعات از طريق شبكه، دسترسپذير باشند. بنابراين، امنيت اطلاعات شرط ضروري كار الكترونيكي است.
در هنگام كاركردن در يك شبكهي باز، جريان اطلاعات در شبكه در معرض افشا و دستكاري غيرمجاز ميباشد. براي حفاظت از محرمانگي و انسجام آن اطلاعات، رمزگذاري قوي ضروري است. كمك غيرمستقيم رمزگذاري به ما اين است كه از وجود شبكههاي اطلاعاتي اطمينان حاصل كنيم. پس از مقابلهي مؤثر با تهديدات«دستكاري» و «افشا»، ميتوان با ايجاد اضافات كافي در شبكههاي اطلاعاتي، دردسترسبودن اطلاعات را تحقق بخشيد. فناوري اينترنت در اصل براي بهوجودآوردن همين نوع از اضافات طراحي شد و هنوز هم براي اين منظور مناسب است.
2- ايجاد زيرساختار شبكه
معماري اينترنت، معماري شبكهاي غالب در اوايل دههي 2000 است. اينترنت بر پروتكل اينترنت (آيپي)[3] استوار است، كه ميتوان آن را روي همهي انواع شبكههاي فيزيكي و تحت همهي انواع برنامههاي كاربردي به كار انداخت. استقلال پروتكل اينترنت هم از شبكههاي فيزيكي و هم از برنامههاي كاربردي، نقطهي قوت اصلي آن است. اين پروتكل حتي با فناوريهاي شبكهاي كاملاً جديد، مثل «شبكهي محلي بيسيم» (دبليولن)[4] يا «سرويس راديويي بستهاي عمومي» (جيپيآراِس)[5] و شبكهي «سامانهي عمومي ارتباطات همراه» (جياِساِم)[6] نيز كار ميكند. برنامههاي جديد، مثل وب، «ووآيپي»[7]، و بسياري برنامههاي ديگر كه در آينده عرضه ميشوند را ميتوان به راحتي با سرويس استاندارد پروتكل اينترنت اجرا كرد. معماري اينترنت اساساً از سال 1974 ثابت مانده و همچنان قدرت خود را اثبات ميكند. بنابراين شعار قديمي «آيپي وراي همه، همه چيز برروي آيپي» امروز بيش از هر زمان ديگري صدق ميكند.
عيبهاي اصلي «آيپي»، فضاي ناكافي نشاني، عدم پشتيباني از جايجايي فيزيكي، فقدان كيفيت متمايز سرويس، و فقدان امنيت آن ميباشد. «گروه فوقالعادهي مهندسي اينترنت»[8] هر يك از اين موضوعات را مدنظر قرار داده و راهحلهاي استانداردي نيز براي هر يك از آنها پيشنهاد شده. در نگارش ششم و جديد «آيپي»[9] عملاً تعداد نشانيها نامحدود، و گسترشپذيري آن بهتر از نگارش 4 (كنوني) است. «آيپي سيار» (اِمآيپي)[10] براي هر دو نگارش تعريف شده. اين «آيپي» براي ميزبان سيار اين امكان را فراهم ميآورد كه از يك شبكه به شبكه ديگر جابجا شود، ضمن اينكه نشانيهاي «آيپي» دائمي خود را، كه در همهي ارتباطات با اين ميزبان مورد استفاده قرار ميگيرد، حفظ ميكند. اين امر منجر به تحرك واقعي، نه صرفاً در چارچوب فناوري يك شبكه (مثل «جياِساِم»)، بلكه بين انواع مختلف شبكهها، مثل «دبليولَن»، «جيپيآراِس»، و شبكههاي سيمي ميگردد. كيفيت سرويس را ميتوان در اينترنت بهوسيلهي «سرويسهاي متمايز اينترنتي»[11] كه يك طرح اولويتبندي سادهي مستقل از كشورها است و كاملاً مناسب شبكههاي جهاني ميباشد، تكميل كرد. امنيت عمومي سطح «آيپي» توسط «آيپيسِك» (پروتكل امنيت اينترنت)[12] كه بر رمزنگاري، و «پروتكل مديريت كليد» همراه با آن (يعني «مبادلهي كليد اينترنتي» (آيكائي)[13]) استوار ميباشد، فراهم ميگردد.
اگرچه همهي اين كاركردها را نميتوان در لايهي «آيپي» به انجام رساند، اما هركار كه ممكن است بايد در همانجا به انجام برسد؛ و اين، ويژگي خوب معماري اينترنت است كه كل كاركردهاي لايهي «آيپي»، چه از شبكههاي فيزيكي و چه از برنامهها، مستقل است. مثلاً «آيپيسِك» با (و در) همهي شبكهها و تحت انواع برنامهها كار ميكند. اينترنت ميتواند از «قانون مور»[14] نهايت استفاده را ببرد. اين قانون در اصل خود حكايت از آن دارد كه عملكرد ريزپردازندهها هر 18 ماه دوبرابر ميشود، درحالي كه قيمت آنها ثابت ميماند. عجيب اين كه، اين قانون بيش از ربع قرن است كه دوام آورده.
تقريباً همين رفتار را ميتوان در بسياري از حوزههاي ديگر نيز مشاهده كرد، از جمله در مورد حافظهي موقت، ديسكسخت، شبكهي محلي، شبكهي محلي بيسيم، سوئيچ شبكهي محلي، و مسيرياب[15] «آيپي». اما حتي در حوزهي مخابرات سيار ]موبايل[ كه نسبتاً سريع پيشرفت ميكند، طول عمر يك نسل از توليد، 10 سال است، نه 2 سال. تلفن راديويي اتومبيل[16] درسال 1971، تلفن همراه اروپاي شمالي[17] در سال 1981، و سامانهي عمومي ارتباطات همراه در 1991 مورداستفادهي عموم قرار گرفتند و «يواِمتياِس»[18] احتمالاً در سال 2002 وارد ميدان ميشود.
اين بدان معنا است كه صرفهمندي فناوري اينترنت براساس بسته، همواره بسيار سريعتر از فناوري مخابراتي مبتني بر «تركيب تقسيم زماني»[19] متعارف پيشرفت ميكند. بنابراين در زمان كوتاهي، همهي برنامهها روي «آيپي» قرار ميگيرند. در سيستم تلفن معمولي، روشن است كه «ووآيپي» بسيار باصرفهتر از مخابرات معمول، چه درمحدودههاي محلي و چه در مناطق گسترده است. با پيشرفتهايي كه در ارتباطات بيسيم و «آيپي» به وقوع پيوسته، فقط 2 سال طول ميكشد كه ارتباطات سيار هم به همين وضعيت برسد. اگر قرار باشد كه «يواِمتياِس» يك لاكر[20] بومشناختي داشته باشد، همان شبكهي فيزيكي، همراه با شبكهي محلي بيسيم (دبليولَن)، سرويس راديويي بستهاي عمومي (جيپيآراِس)، و . . .، تحت «آيپي» خواهد بود. بنابراين منطقاً ميتوانيم بپذيريم كه كار الكترونيكي بر معماري اينترنت استوار خواهد بود و جنبههاي امنيت شبكهاي آن نيز همانند امنيت اينترنت خواهد بود.
رايانش فراگير به معناي استفاده از فناوري اطلاعات در يكي از اشكال گوناگون آن، در همهي عرصههاي زندگي و با همهي ابزار قابل تصور، ميباشد. وسايل خانگي متداول شامل ريزپردازندههايي هستند كه نرم افزارهايي را به كار مياندازند كه بخش عمدهي كاركرد اين وسايل را به انجام ميرسانند. در آيندهي نزديك، اكثر اين ابزارها، اغلب با دسترسي بيسيم، شبكهبندي خواهند شد. همچنين بهمنظور حصول امنيت، لازم است كه سيستمهاي رمزنويسي كليد عمومي و كليدهاي رمزنويسي مخفي داشته باشند تا پيكربندي و مديريت امن آنها امكانپذير شود. اين بدان معنا است كه ما در همهجا، رايانههاي با شبكهبندي كوچك و رمزنويسي تعبيهشده در درون آنها خواهيم داشت. اين رايانهها بقدري رايج خواهند شد كه آنها را رايانه يا فناوري اطلاعات به شمار نخواهيم آورد؛ همانطور كه امروزه به الكتريسيته كه همهجا از آن استفاده ميكنيم، چندان توجه نميكنيم.
بزودي تقاضاي بسيار براي ابزارهاي ارزانقيمت و كوچك را كه محيط رابط «آيپي»، «آيپيسِك»، و «دبليولن» را بر روي فقط يك تراشهي سيليكن به كار مياندازند شاهد خواهيم بود. بقيهي سطح اين تراشه به يك ريزكنترلگر همهمنظوره، درگاههاي ورودي و خروجي و حافظه اختصاص مييابد تا دستگاههاي مختلف را كنترل كند. اين تراشهها اكنون توليد شدهاند و بهزودي اكثر ميزبانهاي متصل به اينترنت را تشكيل ميدهند.
3. تأثير افزايش جابجاييپذيري
سياربودن درمفهوم وسيعتر كلمه به معناي توانايي كاربر در دسترسي به اطلاعات، مستقل از محل و مكان او ميباشد. در عمل، لازمهي اين امر معمولاً نوعي از پشتيباني جابجاييپذيري از سوي دستگاه پايانه و شبكهي اصلي است. البته جابجاييپذيري تهديدهاي جديد امنيتي را به دنبال نميآورد، اما تهديدهاي موجود را جديتر ميسازد؛ زيرا دسترسي به اطلاعات، مستقل از مكان صورت ميگيرد. همچنين امنيت سيستم، از هر جايي و توسط هر فرد مجاز ميتواند مورد حمله قرار گيرد.
بايد توجه كرد كه جابجاييپذيري و بيسيمبودن دو چيز متفاوتاند، اگر چه اغلب با هم همراهاند. جابجاييپذيري به معناي توانايي كاربر يا پايانه، در حركت از يك شبكه (يا نقطهي اتصال) به شبكهي ديگر است؛ بيسيمبودن يعني جايگزينساختن كابل شبكه يا آخرين پيوند شبكه با پيوندهاي ارتباطي بيسيم (مثل راديويي يا مادونقرمز). بيسيمبودن بهتنهايي، جابجاييپذيري چنداني را امكانپذير نميكند. مثلاً در يك شبكهي «سامانهي عمومي همراه» (جياسام)، عمدهي پيچيدگي شبكه و نرمافزار پايانه بايد به امر انتقالات، يعني گذر پايانهي سيار از يك ايستگاه اصلي به ايستگاه ديگر تخصيص يابد. ضمن اينكه بيسيمبودن و جابجاييپذيري، هر يك بهطور جداگانه ممكن است مفيد باشند، وقتي كه با هم تركيب ميشوند بهترين عملكرد را دارند. به همين دليل دسترسي بيسيم به شبكههاي سيار اهميت روزافزوني پيدا ميكند.
4. راهحلهاي ممكن
امنيت اطلاعات موضوعي چندبـُعدي است كه با جنبههاي غيرفني متعددي ارتباط دارد. همواره براي تحقق امنيت، ابزارهاي فيزيكي، پرسنلي و اجرايي لازماند و ابزارهاي فني بهتنهايي بيفايدهاند. اما وقتي كه در يك شبكهي نامطمئن كار ميكنيد، امنيت بدون استفاده از رمزنگاري ميسر نميشود. بنابراين بخشي از راهحل، «آيپيسِك» است كه ميتوان به عنوان يك سازوكار استاندارد براي حفاظت در برابر استراق سمع و دستكاري پيام در شبكه به كار برد.
رمزنگاري كليد عمومي، مثلاً براي تأييد اصالت و براي مديريت كليدها، لازم است. بعلاوه، يك «زيرساختار كليدهاي عمومي»[21] لازم است تا كليدها را به شيوهاي اطمينانبخش، به مالكان آنها پيوند دهد. «زيرساختار كليدهاي عمومي» نمونهاي از خدمات «شخص ثالث امين»[22] است كه هميشه بر اعتماد و اطمينان استوارند. تحقق فيزيكي «زيرساختار كليدهاي عمومي» در قالب گواهينامه انجام ميگيرد. اعتماد بهدستآوردني است نه ديكتهكردني. طرفهاي مختلف بايد بتوانند تصميم بگيرند به چه كسي، در چه موضوعاتي، و تا چه اندازه اعتماد كنند.
همچنين در هر سيستم به يك «مبناي رايانشي قابل اعتماد»[23] نياز داريم. اين «مبناي رايانشي قابل اعتماد» بايد ] تا حد امكان [كوچكشده، و مبتني بر طرحهاي آزاد باشد. بايد بتوانيم حسابرسي كنيم تا به آن اعتماد كنيم. چشمپوشي از امنيت بخشهايي از سيستم در خارج از «مبناي رايانشي قابل اعتماد» نبايد امنيت كل سيستم را به خطر اندازد.
بطور سنتي، كنترل دسترسي و صدور مجوز براي آن براساس تأييد اصالت هويت كاربر (هويتي كه در شكل يك نام نمود مييابد) صورت ميگيرد. اين كار در سيستمهاي بزرگ عملي نيست، زيرا تشخيص حقوق دسترسي يك فرد صرفاً براساس نام او، امكانناپذير است. عموماً ما بيشتر علاقهمنديم كه اطمينان حاصل كنيم كاربر به انجام كاري كه انجام ميدهد مجاز است يا خير، و نه اين كه بدانيم او كيست. بنابراين به جاي تعيين هويت او، بايد قادر به تأييد اصالت حقوق او باشيم. صدور مجوزها ابزار عمومي خوبي هستند كه ميتوان براي چنين اهدافي، حتي در سطوح سيستمهاي جهاني بهكارگرفت.
امنيت و قابليت استفاده، از اقتضائات متضادباهم هستند. وقتي كه سيستمها را امنتر ميكنيم، طبعاً از قابليت استفادهي آنها ميكاهيم. كار الكترونيكي چيزي است كه بايد در شرايط مربوط به كاربر عادي هم عمل كند، يعني براي هر كسي قابل استفاده باشد. تركيب قابليت استفاده با امنيت، چالش اصلي عصر ما است.
5. كار الكترونيكي امن: يك چشمانداز
كار با اينترنت به پيشرفت خود ادامه ميدهد و به عرصههاي جديد برنامههاي كاربردي گسترش مييابد. كاهش سرانهي قيمت محصولات، عملاً همهي برنامهها را به استفاده از فناوري اصلي «آيپي»سوق خواهد داد. اگر جابجاييپذيري، كيفيت خدمات، و امنيت، محور اصلي خدمات اينترنت در نسل آينده باشند، در آن صورت يك سكوي عمومي جهاني خواهيم داشت تا كار الكترونيكي را بر روي آن استوار كنيم.
«آيپيسِك» و «زيرساختار كليد عمومي» مانع مؤثري در مقابل افشاي غيرمجاز و دستكاري ]ناشي از[ ترافيك شبكه ايجاد ميكنند. وجود اضافات كافي در شبكه، مانع تضييق خدمات است. با راهحلهاي استاندارد و ارزانقيمتي كه مرتباً ارزانتر هم ميشوند، ميتوان به همهي اينها دست يافت.
بنابراين سكوي فني براي كار الكترونيكي امن، در حال شكلگرفتن است و جنبههاي شبكهاي امنيت را ميتوان حل كرد. اما وقتي كه با افراد و با جريانهاي پيچيدهي اطلاعات سروكار داريم، هيچ راهحل استاندارد سادهاي براي امنيت كل سيستم وجود ندارد. براي تعريف فرايندهاي اصلي پيشهگاني و جريانهاي اطلاعاتي و مقتضيات امنيتي ملازم با آنها، كار زيادي لازم است. بايد در طراحي اين فرايندها، امنيت نيز وارد شود. بايد سازوكارهاي استاندارد امنيت بهكارگرفته شوند تا اطمينان حاصل شود كه سيستمهاي اطلاعاتي مورد استفاده، امنيت جريانهاي اطلاعاتي را به خطر نمياندازند.
هيچ روش شناختهشدهاي براي اثبات امنيت كل فرايندها وجود ندارد. بايد مداوماً به نظارت و به بازخورددادن به فرايندهايمان بپردازيم. همچنين بازرسي بهوسيلهي يك طرف بيروني (كه مسئوليتي در استقرار يا اجراي سيستم ندارد) لازم است.
خوشبختانه ما به مرحلهاي رسيدهايم كه قدرت پردازش فزاينده و ديگر پيشرفتهاي فني آتي، به نفع افراد است. استفادهپذيري هر سيستم اطلاعاتي يك چالش عمده است. تركيب استفادهپذيري با امنيت، بسيار دشوارتر است. هدف اصلي در طراحي سيستمها نبايد بهينهسازي استفاده از منابع رايانشي هر چه ارزانتر باشد، بلكه بايد كار افراد را هر چه اثربخشتر و خوشايندتر سازد. اين يك عرصهي تحقيقاتي بين- رشتهاي است كه انتظار ميرود در آينده اهميت بيشتري پيدا كند.
ضعيفترين نقطه در موضوع امنيت، همچنان افراد و نگرشهاي آنها خواهد بود. مدتها است كه علت اصلي در عمدهي نقض امنيتها، رفتار غيرمجاز افراد غيرمجاز در كارهاي روزانهشان است. درحاليكه ابزارهاي فني و سكوهاي فني امن و قابل اندازهگيري براي موفقيت در كار الكترونيكي ضرورت دارند، اما كمبودهاي موجود در جنبههاي غيرفني امنيت را جبران نميكنند. امنيت را بايد تعريف، طراحي، و در فرايندهاي كاري تعبيه كرد. افراد بايد به خوبي راهنمايي شوند، آموزش ببينند، و انگيزهمند شوند. همچنين بايد به نظارت و بازخورد، و نيز به بازرسي مستقل توجه كرد. اين امر مستلزم آن است كه كل سازمانها، كار را از ردهي بالاي مديريت خود شروع كنند. امكانات حاصل از كار الكترونيكي چنان است كه بايد در درازمدت، اطمينان حاصل شود كه از زمان و كار به بهترين صورت استفاده ميشود.
پانوشتها
[1]. Arto Karila, “Information Security in E-work”, in Telework 2001-Report of the 8th European Assembly on New Ways to Work. Helsinki: 12-14.9.2001, pp. 78-81.
[2]. Internet Protocol (IP)
[3]. Wireless LAN (WLAN)
[4]. General Packet Radio Service (GPRS)
[5]. General System for Mobile (GSM) communications
[6]. Voice over IP (VoIP)
[7]. Internet Engineering Task Force (IETF)
[8]. IPv6
[9]. Mobile IP (MIP)
[10]. Differentiated Internet Services (DiffServ)
[11]. IPSEC (Internet security protocol)
[12]. Internet Key Exchange (IKE)
[13]. Moore’s law
[14]. router
[15]. Automobile Radio Phone (ARP)
[16]. Nordic Mobile Telephone (NMT)
[17]. UMTS (Universal Mobile Telecommunications System)
[18]. Time Division Multiplexing (TDM)
[19]. locker
[20]. public key infrastructure (PKI)
[21]. trusted-third-party (TTP)
[22]. trusted computing base (TCB)
مترجم : حميد دليلي
دانشجوي دورهي دكتري اطلاعرساني و كتابداري دانشگاه فردوسي مشهد
عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور
منبع : سايت irandoc.ac.ir
تاريخ انتشار : 13 دي 1383
1- تهديدات و ملزومات مربوط به امنيت كار الكترونيكي
تهديدات موجود در پيشروي امنيت سيستمهاي اطلاعاتي را ميتوان به سه دستهي اصلي تقسيم كرد: افشاي اطلاعات محرمانه (تهديد «افشا»)، صدمه به انسجام اطلاعات (تهديد «دستكاري»)، و موجودنبودن اطلاعات (تهديد «تضييق خدمات»). بطور مرسوم، امنيت اطلاعات در وهلهي اول با تهديد «افشا» همراه بوده است. در دنياي امروز، وابستگي ما به سيستمهاي اطلاعاتي طوري است كه دستكاري غيرمجاز يا فقدان گستردهي اطلاعات، پيامدهاي ناگواري را موجب خواهد شد. در كار الكترونيكي، لازم است كه همهي انواع اطلاعات از طريق شبكه، دسترسپذير باشند. بنابراين، امنيت اطلاعات شرط ضروري كار الكترونيكي است.
در هنگام كاركردن در يك شبكهي باز، جريان اطلاعات در شبكه در معرض افشا و دستكاري غيرمجاز ميباشد. براي حفاظت از محرمانگي و انسجام آن اطلاعات، رمزگذاري قوي ضروري است. كمك غيرمستقيم رمزگذاري به ما اين است كه از وجود شبكههاي اطلاعاتي اطمينان حاصل كنيم. پس از مقابلهي مؤثر با تهديدات«دستكاري» و «افشا»، ميتوان با ايجاد اضافات كافي در شبكههاي اطلاعاتي، دردسترسبودن اطلاعات را تحقق بخشيد. فناوري اينترنت در اصل براي بهوجودآوردن همين نوع از اضافات طراحي شد و هنوز هم براي اين منظور مناسب است.
2- ايجاد زيرساختار شبكه
معماري اينترنت، معماري شبكهاي غالب در اوايل دههي 2000 است. اينترنت بر پروتكل اينترنت (آيپي)[3] استوار است، كه ميتوان آن را روي همهي انواع شبكههاي فيزيكي و تحت همهي انواع برنامههاي كاربردي به كار انداخت. استقلال پروتكل اينترنت هم از شبكههاي فيزيكي و هم از برنامههاي كاربردي، نقطهي قوت اصلي آن است. اين پروتكل حتي با فناوريهاي شبكهاي كاملاً جديد، مثل «شبكهي محلي بيسيم» (دبليولن)[4] يا «سرويس راديويي بستهاي عمومي» (جيپيآراِس)[5] و شبكهي «سامانهي عمومي ارتباطات همراه» (جياِساِم)[6] نيز كار ميكند. برنامههاي جديد، مثل وب، «ووآيپي»[7]، و بسياري برنامههاي ديگر كه در آينده عرضه ميشوند را ميتوان به راحتي با سرويس استاندارد پروتكل اينترنت اجرا كرد. معماري اينترنت اساساً از سال 1974 ثابت مانده و همچنان قدرت خود را اثبات ميكند. بنابراين شعار قديمي «آيپي وراي همه، همه چيز برروي آيپي» امروز بيش از هر زمان ديگري صدق ميكند.
عيبهاي اصلي «آيپي»، فضاي ناكافي نشاني، عدم پشتيباني از جايجايي فيزيكي، فقدان كيفيت متمايز سرويس، و فقدان امنيت آن ميباشد. «گروه فوقالعادهي مهندسي اينترنت»[8] هر يك از اين موضوعات را مدنظر قرار داده و راهحلهاي استانداردي نيز براي هر يك از آنها پيشنهاد شده. در نگارش ششم و جديد «آيپي»[9] عملاً تعداد نشانيها نامحدود، و گسترشپذيري آن بهتر از نگارش 4 (كنوني) است. «آيپي سيار» (اِمآيپي)[10] براي هر دو نگارش تعريف شده. اين «آيپي» براي ميزبان سيار اين امكان را فراهم ميآورد كه از يك شبكه به شبكه ديگر جابجا شود، ضمن اينكه نشانيهاي «آيپي» دائمي خود را، كه در همهي ارتباطات با اين ميزبان مورد استفاده قرار ميگيرد، حفظ ميكند. اين امر منجر به تحرك واقعي، نه صرفاً در چارچوب فناوري يك شبكه (مثل «جياِساِم»)، بلكه بين انواع مختلف شبكهها، مثل «دبليولَن»، «جيپيآراِس»، و شبكههاي سيمي ميگردد. كيفيت سرويس را ميتوان در اينترنت بهوسيلهي «سرويسهاي متمايز اينترنتي»[11] كه يك طرح اولويتبندي سادهي مستقل از كشورها است و كاملاً مناسب شبكههاي جهاني ميباشد، تكميل كرد. امنيت عمومي سطح «آيپي» توسط «آيپيسِك» (پروتكل امنيت اينترنت)[12] كه بر رمزنگاري، و «پروتكل مديريت كليد» همراه با آن (يعني «مبادلهي كليد اينترنتي» (آيكائي)[13]) استوار ميباشد، فراهم ميگردد.
اگرچه همهي اين كاركردها را نميتوان در لايهي «آيپي» به انجام رساند، اما هركار كه ممكن است بايد در همانجا به انجام برسد؛ و اين، ويژگي خوب معماري اينترنت است كه كل كاركردهاي لايهي «آيپي»، چه از شبكههاي فيزيكي و چه از برنامهها، مستقل است. مثلاً «آيپيسِك» با (و در) همهي شبكهها و تحت انواع برنامهها كار ميكند. اينترنت ميتواند از «قانون مور»[14] نهايت استفاده را ببرد. اين قانون در اصل خود حكايت از آن دارد كه عملكرد ريزپردازندهها هر 18 ماه دوبرابر ميشود، درحالي كه قيمت آنها ثابت ميماند. عجيب اين كه، اين قانون بيش از ربع قرن است كه دوام آورده.
تقريباً همين رفتار را ميتوان در بسياري از حوزههاي ديگر نيز مشاهده كرد، از جمله در مورد حافظهي موقت، ديسكسخت، شبكهي محلي، شبكهي محلي بيسيم، سوئيچ شبكهي محلي، و مسيرياب[15] «آيپي». اما حتي در حوزهي مخابرات سيار ]موبايل[ كه نسبتاً سريع پيشرفت ميكند، طول عمر يك نسل از توليد، 10 سال است، نه 2 سال. تلفن راديويي اتومبيل[16] درسال 1971، تلفن همراه اروپاي شمالي[17] در سال 1981، و سامانهي عمومي ارتباطات همراه در 1991 مورداستفادهي عموم قرار گرفتند و «يواِمتياِس»[18] احتمالاً در سال 2002 وارد ميدان ميشود.
اين بدان معنا است كه صرفهمندي فناوري اينترنت براساس بسته، همواره بسيار سريعتر از فناوري مخابراتي مبتني بر «تركيب تقسيم زماني»[19] متعارف پيشرفت ميكند. بنابراين در زمان كوتاهي، همهي برنامهها روي «آيپي» قرار ميگيرند. در سيستم تلفن معمولي، روشن است كه «ووآيپي» بسيار باصرفهتر از مخابرات معمول، چه درمحدودههاي محلي و چه در مناطق گسترده است. با پيشرفتهايي كه در ارتباطات بيسيم و «آيپي» به وقوع پيوسته، فقط 2 سال طول ميكشد كه ارتباطات سيار هم به همين وضعيت برسد. اگر قرار باشد كه «يواِمتياِس» يك لاكر[20] بومشناختي داشته باشد، همان شبكهي فيزيكي، همراه با شبكهي محلي بيسيم (دبليولَن)، سرويس راديويي بستهاي عمومي (جيپيآراِس)، و . . .، تحت «آيپي» خواهد بود. بنابراين منطقاً ميتوانيم بپذيريم كه كار الكترونيكي بر معماري اينترنت استوار خواهد بود و جنبههاي امنيت شبكهاي آن نيز همانند امنيت اينترنت خواهد بود.
رايانش فراگير به معناي استفاده از فناوري اطلاعات در يكي از اشكال گوناگون آن، در همهي عرصههاي زندگي و با همهي ابزار قابل تصور، ميباشد. وسايل خانگي متداول شامل ريزپردازندههايي هستند كه نرم افزارهايي را به كار مياندازند كه بخش عمدهي كاركرد اين وسايل را به انجام ميرسانند. در آيندهي نزديك، اكثر اين ابزارها، اغلب با دسترسي بيسيم، شبكهبندي خواهند شد. همچنين بهمنظور حصول امنيت، لازم است كه سيستمهاي رمزنويسي كليد عمومي و كليدهاي رمزنويسي مخفي داشته باشند تا پيكربندي و مديريت امن آنها امكانپذير شود. اين بدان معنا است كه ما در همهجا، رايانههاي با شبكهبندي كوچك و رمزنويسي تعبيهشده در درون آنها خواهيم داشت. اين رايانهها بقدري رايج خواهند شد كه آنها را رايانه يا فناوري اطلاعات به شمار نخواهيم آورد؛ همانطور كه امروزه به الكتريسيته كه همهجا از آن استفاده ميكنيم، چندان توجه نميكنيم.
بزودي تقاضاي بسيار براي ابزارهاي ارزانقيمت و كوچك را كه محيط رابط «آيپي»، «آيپيسِك»، و «دبليولن» را بر روي فقط يك تراشهي سيليكن به كار مياندازند شاهد خواهيم بود. بقيهي سطح اين تراشه به يك ريزكنترلگر همهمنظوره، درگاههاي ورودي و خروجي و حافظه اختصاص مييابد تا دستگاههاي مختلف را كنترل كند. اين تراشهها اكنون توليد شدهاند و بهزودي اكثر ميزبانهاي متصل به اينترنت را تشكيل ميدهند.
3. تأثير افزايش جابجاييپذيري
سياربودن درمفهوم وسيعتر كلمه به معناي توانايي كاربر در دسترسي به اطلاعات، مستقل از محل و مكان او ميباشد. در عمل، لازمهي اين امر معمولاً نوعي از پشتيباني جابجاييپذيري از سوي دستگاه پايانه و شبكهي اصلي است. البته جابجاييپذيري تهديدهاي جديد امنيتي را به دنبال نميآورد، اما تهديدهاي موجود را جديتر ميسازد؛ زيرا دسترسي به اطلاعات، مستقل از مكان صورت ميگيرد. همچنين امنيت سيستم، از هر جايي و توسط هر فرد مجاز ميتواند مورد حمله قرار گيرد.
بايد توجه كرد كه جابجاييپذيري و بيسيمبودن دو چيز متفاوتاند، اگر چه اغلب با هم همراهاند. جابجاييپذيري به معناي توانايي كاربر يا پايانه، در حركت از يك شبكه (يا نقطهي اتصال) به شبكهي ديگر است؛ بيسيمبودن يعني جايگزينساختن كابل شبكه يا آخرين پيوند شبكه با پيوندهاي ارتباطي بيسيم (مثل راديويي يا مادونقرمز). بيسيمبودن بهتنهايي، جابجاييپذيري چنداني را امكانپذير نميكند. مثلاً در يك شبكهي «سامانهي عمومي همراه» (جياسام)، عمدهي پيچيدگي شبكه و نرمافزار پايانه بايد به امر انتقالات، يعني گذر پايانهي سيار از يك ايستگاه اصلي به ايستگاه ديگر تخصيص يابد. ضمن اينكه بيسيمبودن و جابجاييپذيري، هر يك بهطور جداگانه ممكن است مفيد باشند، وقتي كه با هم تركيب ميشوند بهترين عملكرد را دارند. به همين دليل دسترسي بيسيم به شبكههاي سيار اهميت روزافزوني پيدا ميكند.
4. راهحلهاي ممكن
امنيت اطلاعات موضوعي چندبـُعدي است كه با جنبههاي غيرفني متعددي ارتباط دارد. همواره براي تحقق امنيت، ابزارهاي فيزيكي، پرسنلي و اجرايي لازماند و ابزارهاي فني بهتنهايي بيفايدهاند. اما وقتي كه در يك شبكهي نامطمئن كار ميكنيد، امنيت بدون استفاده از رمزنگاري ميسر نميشود. بنابراين بخشي از راهحل، «آيپيسِك» است كه ميتوان به عنوان يك سازوكار استاندارد براي حفاظت در برابر استراق سمع و دستكاري پيام در شبكه به كار برد.
رمزنگاري كليد عمومي، مثلاً براي تأييد اصالت و براي مديريت كليدها، لازم است. بعلاوه، يك «زيرساختار كليدهاي عمومي»[21] لازم است تا كليدها را به شيوهاي اطمينانبخش، به مالكان آنها پيوند دهد. «زيرساختار كليدهاي عمومي» نمونهاي از خدمات «شخص ثالث امين»[22] است كه هميشه بر اعتماد و اطمينان استوارند. تحقق فيزيكي «زيرساختار كليدهاي عمومي» در قالب گواهينامه انجام ميگيرد. اعتماد بهدستآوردني است نه ديكتهكردني. طرفهاي مختلف بايد بتوانند تصميم بگيرند به چه كسي، در چه موضوعاتي، و تا چه اندازه اعتماد كنند.
همچنين در هر سيستم به يك «مبناي رايانشي قابل اعتماد»[23] نياز داريم. اين «مبناي رايانشي قابل اعتماد» بايد ] تا حد امكان [كوچكشده، و مبتني بر طرحهاي آزاد باشد. بايد بتوانيم حسابرسي كنيم تا به آن اعتماد كنيم. چشمپوشي از امنيت بخشهايي از سيستم در خارج از «مبناي رايانشي قابل اعتماد» نبايد امنيت كل سيستم را به خطر اندازد.
بطور سنتي، كنترل دسترسي و صدور مجوز براي آن براساس تأييد اصالت هويت كاربر (هويتي كه در شكل يك نام نمود مييابد) صورت ميگيرد. اين كار در سيستمهاي بزرگ عملي نيست، زيرا تشخيص حقوق دسترسي يك فرد صرفاً براساس نام او، امكانناپذير است. عموماً ما بيشتر علاقهمنديم كه اطمينان حاصل كنيم كاربر به انجام كاري كه انجام ميدهد مجاز است يا خير، و نه اين كه بدانيم او كيست. بنابراين به جاي تعيين هويت او، بايد قادر به تأييد اصالت حقوق او باشيم. صدور مجوزها ابزار عمومي خوبي هستند كه ميتوان براي چنين اهدافي، حتي در سطوح سيستمهاي جهاني بهكارگرفت.
امنيت و قابليت استفاده، از اقتضائات متضادباهم هستند. وقتي كه سيستمها را امنتر ميكنيم، طبعاً از قابليت استفادهي آنها ميكاهيم. كار الكترونيكي چيزي است كه بايد در شرايط مربوط به كاربر عادي هم عمل كند، يعني براي هر كسي قابل استفاده باشد. تركيب قابليت استفاده با امنيت، چالش اصلي عصر ما است.
5. كار الكترونيكي امن: يك چشمانداز
كار با اينترنت به پيشرفت خود ادامه ميدهد و به عرصههاي جديد برنامههاي كاربردي گسترش مييابد. كاهش سرانهي قيمت محصولات، عملاً همهي برنامهها را به استفاده از فناوري اصلي «آيپي»سوق خواهد داد. اگر جابجاييپذيري، كيفيت خدمات، و امنيت، محور اصلي خدمات اينترنت در نسل آينده باشند، در آن صورت يك سكوي عمومي جهاني خواهيم داشت تا كار الكترونيكي را بر روي آن استوار كنيم.
«آيپيسِك» و «زيرساختار كليد عمومي» مانع مؤثري در مقابل افشاي غيرمجاز و دستكاري ]ناشي از[ ترافيك شبكه ايجاد ميكنند. وجود اضافات كافي در شبكه، مانع تضييق خدمات است. با راهحلهاي استاندارد و ارزانقيمتي كه مرتباً ارزانتر هم ميشوند، ميتوان به همهي اينها دست يافت.
بنابراين سكوي فني براي كار الكترونيكي امن، در حال شكلگرفتن است و جنبههاي شبكهاي امنيت را ميتوان حل كرد. اما وقتي كه با افراد و با جريانهاي پيچيدهي اطلاعات سروكار داريم، هيچ راهحل استاندارد سادهاي براي امنيت كل سيستم وجود ندارد. براي تعريف فرايندهاي اصلي پيشهگاني و جريانهاي اطلاعاتي و مقتضيات امنيتي ملازم با آنها، كار زيادي لازم است. بايد در طراحي اين فرايندها، امنيت نيز وارد شود. بايد سازوكارهاي استاندارد امنيت بهكارگرفته شوند تا اطمينان حاصل شود كه سيستمهاي اطلاعاتي مورد استفاده، امنيت جريانهاي اطلاعاتي را به خطر نمياندازند.
هيچ روش شناختهشدهاي براي اثبات امنيت كل فرايندها وجود ندارد. بايد مداوماً به نظارت و به بازخورددادن به فرايندهايمان بپردازيم. همچنين بازرسي بهوسيلهي يك طرف بيروني (كه مسئوليتي در استقرار يا اجراي سيستم ندارد) لازم است.
خوشبختانه ما به مرحلهاي رسيدهايم كه قدرت پردازش فزاينده و ديگر پيشرفتهاي فني آتي، به نفع افراد است. استفادهپذيري هر سيستم اطلاعاتي يك چالش عمده است. تركيب استفادهپذيري با امنيت، بسيار دشوارتر است. هدف اصلي در طراحي سيستمها نبايد بهينهسازي استفاده از منابع رايانشي هر چه ارزانتر باشد، بلكه بايد كار افراد را هر چه اثربخشتر و خوشايندتر سازد. اين يك عرصهي تحقيقاتي بين- رشتهاي است كه انتظار ميرود در آينده اهميت بيشتري پيدا كند.
ضعيفترين نقطه در موضوع امنيت، همچنان افراد و نگرشهاي آنها خواهد بود. مدتها است كه علت اصلي در عمدهي نقض امنيتها، رفتار غيرمجاز افراد غيرمجاز در كارهاي روزانهشان است. درحاليكه ابزارهاي فني و سكوهاي فني امن و قابل اندازهگيري براي موفقيت در كار الكترونيكي ضرورت دارند، اما كمبودهاي موجود در جنبههاي غيرفني امنيت را جبران نميكنند. امنيت را بايد تعريف، طراحي، و در فرايندهاي كاري تعبيه كرد. افراد بايد به خوبي راهنمايي شوند، آموزش ببينند، و انگيزهمند شوند. همچنين بايد به نظارت و بازخورد، و نيز به بازرسي مستقل توجه كرد. اين امر مستلزم آن است كه كل سازمانها، كار را از ردهي بالاي مديريت خود شروع كنند. امكانات حاصل از كار الكترونيكي چنان است كه بايد در درازمدت، اطمينان حاصل شود كه از زمان و كار به بهترين صورت استفاده ميشود.
پانوشتها
[1]. Arto Karila, “Information Security in E-work”, in Telework 2001-Report of the 8th European Assembly on New Ways to Work. Helsinki: 12-14.9.2001, pp. 78-81.
[2]. Internet Protocol (IP)
[3]. Wireless LAN (WLAN)
[4]. General Packet Radio Service (GPRS)
[5]. General System for Mobile (GSM) communications
[6]. Voice over IP (VoIP)
[7]. Internet Engineering Task Force (IETF)
[8]. IPv6
[9]. Mobile IP (MIP)
[10]. Differentiated Internet Services (DiffServ)
[11]. IPSEC (Internet security protocol)
[12]. Internet Key Exchange (IKE)
[13]. Moore’s law
[14]. router
[15]. Automobile Radio Phone (ARP)
[16]. Nordic Mobile Telephone (NMT)
[17]. UMTS (Universal Mobile Telecommunications System)
[18]. Time Division Multiplexing (TDM)
[19]. locker
[20]. public key infrastructure (PKI)
[21]. trusted-third-party (TTP)
[22]. trusted computing base (TCB)
امنيت اطلاعات: آن روي سكه
امنيت اطلاعات: آن روي سكه
طبقه بندي موضوعي : امنيت اطلاعات
نويسنده : لويس جي (www.ComputerWeekly.com)
مترجم : نازنین کی نژاد
ناشر : همکاران سیستم
تاريخ انتشار : 14/02/1384
بخش امنيتي شركتها سعي ميكند دو عضو اصلي خود، مشتري و اطلاعات، را در كنار هم حفظ كند.
افزايش وابستگي شركتها به فناوري نوين موجب بروز بحثهايي براي برقراري امنيت سرمايه و اطلاعات در شركتها شده است. امروزه با افزايش تقاضا براي دستگاههاي كنترل از راه دور، دستگاههاي قابل حمل و قابليتهاي فناوري مدرن، اهميت تدابير امنيتي چند برابر شده است.
فرهنگ تجارت امروز آشكار ميكند كه امنيت شركتها و موسسات فقط به معناي حفاظت در مقابل تهديدهاي بيروني نيست. امروزه مرزهاي اين كنترل با گذشته تفاوت زيادي دارد. ورود فناوري با قابليت كنترل از راه دور شبكهها را در مقابل تاثيرات خارجي آسيبپذير و همچنين افزايش روزافزون ابزارهاي جديد، امنيت را به كابوسي براي شركتها تبديل كرده است.
در چنين وضعي موسسات بايد مسالهي امنيت اطلاعات خود را به عنوان يك مسالهي اساسي در نظر بگيرند. بخش كنترل امنيت ديجيتالي به جاي بررسي ارتباطهاي افراد و بخشهاي داخلي بايد تمام فعاليتهاي شركت را زیر پوشش قرار دهد.
در اين صورت نتيجه همان چيزي است كه مديران شركت به دنبال تحقق آن هستند؛ فقط كاربراني كه مجاز به بهرهبرداري از اطلاعات هستند از اين منابع استفاده ميكنند.
بسياري از سازمانها سعي ميكنند به جاي تكيه بر راهحلهاي مستقيم و ضربتي مانند ديوارهي آتش و آنتي ويروس ساختار شركت خود را به شكل زيربنايي و از همان مراحل اوليه ايمن كنند. به عنوان مثال در شركتي كه از پايه بر مبناي حفاظت از اطلاعات طراحي شده است، مديريت و دست¬يابي به اطلاعات بر مبناي ماهيت افراد در مقاطع مشخص زماني صورت ميگيرد.
بياييد اين مساله را از نزديك بررسي كنيم: يك كاربر به كامپيوتر شركتي متصل است، اگر او از شبكهي مطمئني به اين شركت وصل باشد نتيجهي بهتري ميگيرد تا زماني كه از كامپيوتر خانه اطلاعات خاصي را جست¬وجو ميكند. همچنين استفاده از كامپيوتر جيبي و ديگر ابزارهاي همراه (mobile) در نوع نتيجهي دريافتي تاثير ميگذارد.
در اين روش بخش امنيتي شركتها سعي ميكند دو عضو اصلي خود، مشتري و اطلاعات، را در كنار هم حفظ كند. براي تحقق اين هدف سياستهاي امنيتي بايد برمبناي نيازهاي افراد تنظيم شوند؛ نياز كابران به اطلاعات با توجه به شغل و موقعيت آنها متغير است. در دنياي امروز نميتوان خروج اطلاعات را با يك دكمهي خاموش/ روشن كنترل كرد. درجهي اطلاعات انتقالي برمبناي مكان، وضعيت شغلي، ابزار ارتباطي و نوع تقاضا تعيين ميشود.
كابران بیش¬تر به عنوان ضعيفترين بخش ارتباطي در برقراري امنيت شركتها قلمداد ميشوند. بنابراين علاوه بر برآورده كردن نيازهاي اين گروه بايد با رويكردي نوين احتياجات متنوع مشاغل گوناگون، بخش IT و نياز روزافزون آن به برقراري امنيت را به طور هم¬زمان تامين كرد.
فناوري نوين ابزاري دودويي با پاسخهاي آمادهي بله/خير نيست. در مقابل با رويكرد مستقيم درك و پاسخگويي روبهرو هستيم. دست¬رسي به ابزاري براي شناسايي كاربران و ارايهي اطلاعات مناسب و باكيفيت بهترين راه حل براي هیات مدیره و كاربر است. همانطور كه بسياري از مديران راههاي فيزيكي دست¬يابي به فايلها را تغيير ميدهند، بايد در انتظار انقلابي در دنياي ديجيتال باشيم.
طبقه بندي موضوعي : امنيت اطلاعات
نويسنده : لويس جي (www.ComputerWeekly.com)
مترجم : نازنین کی نژاد
ناشر : همکاران سیستم
تاريخ انتشار : 14/02/1384
بخش امنيتي شركتها سعي ميكند دو عضو اصلي خود، مشتري و اطلاعات، را در كنار هم حفظ كند.
افزايش وابستگي شركتها به فناوري نوين موجب بروز بحثهايي براي برقراري امنيت سرمايه و اطلاعات در شركتها شده است. امروزه با افزايش تقاضا براي دستگاههاي كنترل از راه دور، دستگاههاي قابل حمل و قابليتهاي فناوري مدرن، اهميت تدابير امنيتي چند برابر شده است.
فرهنگ تجارت امروز آشكار ميكند كه امنيت شركتها و موسسات فقط به معناي حفاظت در مقابل تهديدهاي بيروني نيست. امروزه مرزهاي اين كنترل با گذشته تفاوت زيادي دارد. ورود فناوري با قابليت كنترل از راه دور شبكهها را در مقابل تاثيرات خارجي آسيبپذير و همچنين افزايش روزافزون ابزارهاي جديد، امنيت را به كابوسي براي شركتها تبديل كرده است.
در چنين وضعي موسسات بايد مسالهي امنيت اطلاعات خود را به عنوان يك مسالهي اساسي در نظر بگيرند. بخش كنترل امنيت ديجيتالي به جاي بررسي ارتباطهاي افراد و بخشهاي داخلي بايد تمام فعاليتهاي شركت را زیر پوشش قرار دهد.
در اين صورت نتيجه همان چيزي است كه مديران شركت به دنبال تحقق آن هستند؛ فقط كاربراني كه مجاز به بهرهبرداري از اطلاعات هستند از اين منابع استفاده ميكنند.
بسياري از سازمانها سعي ميكنند به جاي تكيه بر راهحلهاي مستقيم و ضربتي مانند ديوارهي آتش و آنتي ويروس ساختار شركت خود را به شكل زيربنايي و از همان مراحل اوليه ايمن كنند. به عنوان مثال در شركتي كه از پايه بر مبناي حفاظت از اطلاعات طراحي شده است، مديريت و دست¬يابي به اطلاعات بر مبناي ماهيت افراد در مقاطع مشخص زماني صورت ميگيرد.
بياييد اين مساله را از نزديك بررسي كنيم: يك كاربر به كامپيوتر شركتي متصل است، اگر او از شبكهي مطمئني به اين شركت وصل باشد نتيجهي بهتري ميگيرد تا زماني كه از كامپيوتر خانه اطلاعات خاصي را جست¬وجو ميكند. همچنين استفاده از كامپيوتر جيبي و ديگر ابزارهاي همراه (mobile) در نوع نتيجهي دريافتي تاثير ميگذارد.
در اين روش بخش امنيتي شركتها سعي ميكند دو عضو اصلي خود، مشتري و اطلاعات، را در كنار هم حفظ كند. براي تحقق اين هدف سياستهاي امنيتي بايد برمبناي نيازهاي افراد تنظيم شوند؛ نياز كابران به اطلاعات با توجه به شغل و موقعيت آنها متغير است. در دنياي امروز نميتوان خروج اطلاعات را با يك دكمهي خاموش/ روشن كنترل كرد. درجهي اطلاعات انتقالي برمبناي مكان، وضعيت شغلي، ابزار ارتباطي و نوع تقاضا تعيين ميشود.
كابران بیش¬تر به عنوان ضعيفترين بخش ارتباطي در برقراري امنيت شركتها قلمداد ميشوند. بنابراين علاوه بر برآورده كردن نيازهاي اين گروه بايد با رويكردي نوين احتياجات متنوع مشاغل گوناگون، بخش IT و نياز روزافزون آن به برقراري امنيت را به طور هم¬زمان تامين كرد.
فناوري نوين ابزاري دودويي با پاسخهاي آمادهي بله/خير نيست. در مقابل با رويكرد مستقيم درك و پاسخگويي روبهرو هستيم. دست¬رسي به ابزاري براي شناسايي كاربران و ارايهي اطلاعات مناسب و باكيفيت بهترين راه حل براي هیات مدیره و كاربر است. همانطور كه بسياري از مديران راههاي فيزيكي دست¬يابي به فايلها را تغيير ميدهند، بايد در انتظار انقلابي در دنياي ديجيتال باشيم.
آيا گوگل E-Mail هاي شما را ميخواند؟
آيا گوگل E-Mail هاي شما را ميخواند؟
طبقه بندي موضوعي : ساير مقالات
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 24/10/1383
مترجم:eMarketingway.ir
در جواب اين سوال بايد از شما بپرسم، تصور شما از گوگل چيست؟
اگر فکر ميکنيد که گوگل يک تشکيلات بزرگ با تعداد زيادي کارمند است که به خواندن نامههاي الکترونيکي شما مشغولاند، جواب "منفي" است. آنها نامههاي شما را نميخوانند. اما اگر گوگل را شبکهاي از سرورهاي اينترنتي و سختافزارهاي کامپيوتري بدانيد، "بله " آنها نامههاي شما را ميخوانند.
بگذاريد بيشتر توضيح دهم.
من مشترک GMail هستم و به هيچ مشکلي در آن برخورد نکردهام. چندين سايت دارم که از امکانات جستوجوي گوگل استفاده ميکنند و از ابزارهاي مختلف گوگل در تبليغات و کسب درآمد استفاده فراواني کردهام.
شما تبليغاتي در سمت راست صفحه هاي نتايج حاصل از جستوجو مشاهده ميکنيد که متناسب با موضوع جستوجو هستند و براي ارايهي اين تبليغات پول پرداخت ميشود.
براي مثال: اگر شما در جستوجوي خود به يکي از سايتهاي من وارد شده باشيد و روي يکي از اين تبليغات کليک کنيد، به خاطر نمايش اين آگهي مبلغي به حساب سايت من واريز ميشود.
تبليغات GMail نيز به همين صورت هستند و مربوط به موضوعاتي هستند که در E-Mail هاي شما وجود دارد.
قبل از اين من عضو Yahoo و Hotmail نيز بودهام. اين سرويسها رايگان هستند، اما تبليغات مزاحمي که خودبهخود ظاهر ميشوند، تابلوهاي تبليغاتي (Bannerهايي) که همه جا حضور دارند يا نامههاي تبليغاتي که همواره براي من فرستاده ميشد، راههاي تامين درآمد اين سرويس دهندههاست.
GMail نيز مانند ديگر سرويس دهندهها از چنين راهکارهايي استفاده ميكند، با اين تفاوت که آنها نامههاي رسيده شما را اسکن ميکنند و کلمات کليدي آنها را به دست ميآورند و تبليغاتي در زمينههاي مورد علاقهي شما برايتان ارسال ميکنند، همانگونه که سايتها را براي پيدا کردن کلمات کليدي و رتبهبندي در موتور جستوجو اسکن ميکنند.
به نظر من مخالفان گوگل و طرفداران حفظ حريم خصوصي، وقت خود را تلف مي کنند؛ زيرا هيچ اشکالي در اين روش وجود ندارد، به ويژه از زماني که گوگل تمام خطمشي و روش کار خود را به روشني ارايه داده است. شما نيز با مراجعه به صفحه GMail و لينک "مسايل مربوط به حريم خصوصي" ميتوانيد مطالب زيادي در اين مورد مشاهده کنيد.بايد نسبت به شرکتهايي خشمگين باشيم که اطلاعات خصوصي ما را به خاطر منافع اندک خود ميفروشند.باتمام آنچه كه گفتيم اگر باز هم از كنكاش نامههايتان توسط کامپيوترها و روش GMail ناراضي هستيد، در اين سرويس مشترک نشويد! حق انتخاب با شما است.
طبقه بندي موضوعي : ساير مقالات
ناشر : همكاران سيستم
تاريخ انتشار : 24/10/1383
مترجم:eMarketingway.ir
در جواب اين سوال بايد از شما بپرسم، تصور شما از گوگل چيست؟
اگر فکر ميکنيد که گوگل يک تشکيلات بزرگ با تعداد زيادي کارمند است که به خواندن نامههاي الکترونيکي شما مشغولاند، جواب "منفي" است. آنها نامههاي شما را نميخوانند. اما اگر گوگل را شبکهاي از سرورهاي اينترنتي و سختافزارهاي کامپيوتري بدانيد، "بله " آنها نامههاي شما را ميخوانند.
بگذاريد بيشتر توضيح دهم.
من مشترک GMail هستم و به هيچ مشکلي در آن برخورد نکردهام. چندين سايت دارم که از امکانات جستوجوي گوگل استفاده ميکنند و از ابزارهاي مختلف گوگل در تبليغات و کسب درآمد استفاده فراواني کردهام.
شما تبليغاتي در سمت راست صفحه هاي نتايج حاصل از جستوجو مشاهده ميکنيد که متناسب با موضوع جستوجو هستند و براي ارايهي اين تبليغات پول پرداخت ميشود.
براي مثال: اگر شما در جستوجوي خود به يکي از سايتهاي من وارد شده باشيد و روي يکي از اين تبليغات کليک کنيد، به خاطر نمايش اين آگهي مبلغي به حساب سايت من واريز ميشود.
تبليغات GMail نيز به همين صورت هستند و مربوط به موضوعاتي هستند که در E-Mail هاي شما وجود دارد.
قبل از اين من عضو Yahoo و Hotmail نيز بودهام. اين سرويسها رايگان هستند، اما تبليغات مزاحمي که خودبهخود ظاهر ميشوند، تابلوهاي تبليغاتي (Bannerهايي) که همه جا حضور دارند يا نامههاي تبليغاتي که همواره براي من فرستاده ميشد، راههاي تامين درآمد اين سرويس دهندههاست.
GMail نيز مانند ديگر سرويس دهندهها از چنين راهکارهايي استفاده ميكند، با اين تفاوت که آنها نامههاي رسيده شما را اسکن ميکنند و کلمات کليدي آنها را به دست ميآورند و تبليغاتي در زمينههاي مورد علاقهي شما برايتان ارسال ميکنند، همانگونه که سايتها را براي پيدا کردن کلمات کليدي و رتبهبندي در موتور جستوجو اسکن ميکنند.
به نظر من مخالفان گوگل و طرفداران حفظ حريم خصوصي، وقت خود را تلف مي کنند؛ زيرا هيچ اشکالي در اين روش وجود ندارد، به ويژه از زماني که گوگل تمام خطمشي و روش کار خود را به روشني ارايه داده است. شما نيز با مراجعه به صفحه GMail و لينک "مسايل مربوط به حريم خصوصي" ميتوانيد مطالب زيادي در اين مورد مشاهده کنيد.بايد نسبت به شرکتهايي خشمگين باشيم که اطلاعات خصوصي ما را به خاطر منافع اندک خود ميفروشند.باتمام آنچه كه گفتيم اگر باز هم از كنكاش نامههايتان توسط کامپيوترها و روش GMail ناراضي هستيد، در اين سرويس مشترک نشويد! حق انتخاب با شما است.
اشتراک در:
پستها (Atom)