خرید آسان و آسوده

سایت های مورد نیاز شما

اگر نیاز به اطلاعات مختلفی دارید به سایتهای زیر رجوع کنید.

۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه

‌برنامه‌ريزي‌فرهنگي عامل‌تغيير يا ثبات(قسمت پنجم)

از اين‌رو، نخست‌توضيحي‌از تك‌واژه‌هاي‌فرهنگ‌و دين‌ارايه‌مي‌گردد و آنگاه‌به‌بيان‌مقصود از عنوان‌مقاله‌مي‌پردازيم.
1- فرهنگ‌
فرهنگ‌را بسيار متنوع‌معنا كرده‌و تا دويست‌مفهوم‌برايش‌برشمرده‌اند.(1) آنچه‌نگارنده‌بر آن‌تأكيد دارد اين‌است‌كه:

فرهنگ‌مجموعه‌اي‌از باورها، ارزش‌ها، آگاهي‌هاي‌عمومي، خصلت‌هاي‌رفتار، آداب‌و رسوم‌و هنر است‌كه‌زماني‌بر آن‌گذشته‌و از ثبات‌نسبي‌برخوردار است.

در اين‌تعريف‌شش‌مؤ‌لفه‌براي‌فرهنگ‌منظور شده‌كه‌سه‌مورد اول، لاية‌دروني‌فرهنگ‌را مي‌سازد و سه‌مؤ‌لفه‌ديگر، بروز و ظهور خارجي‌و عيني‌آن‌است.
2- دين‌
براي‌دين‌هم‌معاني‌بسيار گفته‌شده، ولي‌منظور اين‌نوشته‌از دين‌مجموعه‌اي‌از معارف، ارزش‌هاي‌اخلاقي‌و دستورات‌فردي‌و جمعي‌است‌كه‌به‌وحي‌معتقد مي‌باشد.
با اين‌توضيح‌اجمالي‌به‌دست‌مي‌آيد كه‌فرهنگ‌و دين‌نقاط‌تلاقي‌و برخورد بسيار دارند و مي‌توان‌از رابطه‌اين‌دو يا نقش‌هريك‌در ديگري‌سخن‌راند.
حال‌وقتي‌دين‌و برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌بعنوان‌موضوع‌به‌ميان‌مي‌آيد چند احتمال‌مطرح‌خواهد شد:
1- در برنامه‌ريزي‌هاي‌فرهنگي‌دين‌چه‌جايگاه‌و نقشي‌دارد؟ در اين‌احتمال، دين‌بعنوان‌مبنا و معيار در برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌ديده‌مي‌شود.
2- براي‌تحقق‌دين‌چگونه‌بايد برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌كرد؟ در اين‌احتمال، دين‌موضوع‌برنامه‌ريزي‌قرار مي‌گيرد.
در اين‌نوشتار، احتمال‌اول‌به‌بحث‌گذارده‌مي‌شود و تلاش‌مي‌شود به‌دو سؤ‌ال‌پاسخ‌گفته‌شود:
1- ميزان‌تأثيرگذاري‌دين‌در برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌چيست؟
2- پس‌از نشان‌دادن‌جايگاه‌و ميزان‌تأثيرگذاري، چه‌اصولي‌از دين‌را بايد در برنامه‌ريزي‌ها منظور داشت. اينك‌به‌بررسي‌پاسخ‌هاي‌اين‌دو پرسش‌در دو قسمت‌مي‌پردازيم:

1- جايگاه‌دين‌در برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌
نسبت‌به‌نقش‌دين‌در فرهنگ‌دو تلقي‌متفاوت‌به‌چشم‌مي‌خورد. گروهي‌به‌حداكثر دخالت‌دين‌در فرهنگ‌باور دارند. اينان‌با تحليلي‌كه‌از دين‌و انسان‌دارند براي‌دين‌در ارزش‌ها، قوانين‌و برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌آن‌هم‌در تمامي‌عرصه‌هاي‌فرهنگي‌جايگاه‌قايل‌اند. در مقابل، نظر ديگري‌است‌كه‌دين‌بسياري‌از حوزه‌هاي‌فرهنگ‌را به‌انسان‌و مؤ‌لفه‌هاي‌طبيعي‌فرهنگ‌واگذارده‌است‌و اين‌به‌استناد خود دين‌است. به‌تعبير ديگر، دين‌فرهنگ‌هاي‌ملي‌را پذيرفته‌و بر آن‌صحه‌گذارده‌و آن‌را امضا كرده‌است، گرچه‌دخالت‌ها و تحديدهايي‌از سوي‌دين‌صورت‌پذيرفته‌است.
به‌سخن‌ديگر، مي‌توان‌به‌يك‌منطقة‌الفراغ‌فرهنگي‌معتقد شد. همانگونه‌كه‌در فقه‌منطقة‌الفراغي‌است‌كه‌با انديشه‌و تعقل‌و تجربه‌آدمي‌پر مي‌شود، در حوزه‌فرهنگ‌نيز چنين‌خواهد بود.
شواهدي‌كه‌مي‌توان‌بر اين‌دعوا اقامه‌كرد از اين‌قرار است:
1-1- امير مؤ‌منان‌(ع) آن‌زماني‌كه‌مالك‌اشتر را بعنوان‌والي‌به‌مصر فرستاد، يكي‌از توصيه‌هايش‌به‌وي‌چنين‌بود:
«ولا تنقض‌سنة‌صالحة‌عمل‌بها صدور هذه‌الامة‌و اجتمعت‌بهاالالفة‌و صل
‌عليهاالرعية‌و لا تحدثن‌سنتة‌تضر بشيء من‌ماضي‌تلك‌اسنن‌فيكون‌الااجر لمن‌سنها
‌الوزر عليك‌بما نقصت‌منها»(2)
«و آيين‌پسنديده‌اي‌برهم‌مريز كه‌بزرگان‌اين‌امت‌بدان‌رفتار نموده‌اند و مردم‌بد
‌وسيله‌به‌هم‌پيوسته‌اند و رعيت‌به‌يكديگر سازش‌كرده‌اند. و آييني‌مگذار كه‌چيزي‌
‌سنت‌هاي‌نيك‌گذشته‌را زيان‌رساند تا پاداش‌از آن‌نهندة‌سنت‌باشد و گناه‌شكستن‌آن‌
‌تو ماند».
1-2- شهيد مطهري‌در شرح‌سروده‌اي‌منسوب‌به‌حضرت‌علي‌(ع) گفته‌است1- آيين‌هاي‌باطل‌و مظاهر آن‌نبايد در فرهنگ‌جاي‌گيرد. :
... آيا مقتضيات‌زمان‌آداب‌را عوض‌مي‌كند؟ بله‌
‌از جمله‌آداب، يكي‌هم‌رسوم‌ميان‌مردم‌است. اينها را نمي‌شود گفت‌خوب‌است‌
‌نمي‌شود گفت‌بد است. مثلاً‌هر مردمي‌براي‌مجالس‌عروسي‌يك‌رسم‌بخصوصي‌دارند،
‌مجالس‌مهماني‌يك‌رسم‌بخصوص‌دارند.
جملة‌ديگري‌را هم‌در ديواني‌كه‌منسوب‌به‌اميرالمومنين(ع) است‌به‌ايشان‌نسبت‌داده‌اند و آن‌اين‌است: «حسين‌بني‌اذاكنت‌في‌بلدة‌غريباً‌فعاشر بآدابها».(3)
يعني: پسرجان، اگر در شهري‌غريب‌بودي‌به‌آداب‌آن‌شهر معاشرت‌بكن. اينجا صحبت‌آداب‌است. مثلاً‌اگر در يك‌جا رفتي، ديدي‌جمعيت‌ايستاده‌غذا مي‌خورند، تو هم‌آنجا بايست، غذا بخور...(4)


1-3- سخن‌ديگري‌از حضرت‌علي‌نقل‌شده‌كه‌فرزندانتان‌را بر آداب‌و رسوم‌خويش‌وامداريد، زيرا آنان‌در زماني‌غير از زمان‌شما به‌دنيا آمده‌اند.(5)
1-4- تحريم: پوشيدن‌لباس‌شهرت‌در فقه‌مي‌تواند گواه‌ديگري‌باشد، چراكه‌معنايش‌تأييد عرضه‌يك‌جامعه‌در پوشش‌و نوع‌لباس‌است.
-1-5 ارجاع‌بسياري‌از مسايل‌به‌عرف‌خود تأييد فرهنگ‌ملي‌و محلي‌است. مانند: تبيين‌فقير و مسكين، تعيين‌مقدار نفقه‌و ...
1-6- امضاي‌پاره‌اي‌از عرف‌ها و سيره‌هاي‌پيش‌از اسلام، مانند احترام‌ماههاي‌حرام‌كه‌رسمي‌جاهلي‌بود، تأييد نوروز كه‌عيد باستاني‌ايرانيان‌است، تجليل‌پيامبر از شركت‌خود در حلف‌الفضول‌در دوران‌جاهلي، تأييد ديه‌صد شتر براي‌قتل‌عمد و... شاهد ديگري‌بر اين‌امر است. از اين‌نمونه‌ها بسيار است‌كه‌اينك‌مجال‌پرداختن‌بدان‌نيست.

هیچ نظری موجود نیست:

لینک باکس

اگر نیاز به شغل مناسب دارید برای یکبار هم که شده کلیک کنید، ضرر نخواهید کرد.