فرهنگضمنآنكهبستر علايقمشتركو فهممشتركاست، در همانحالمحملي(وسيلهاي) برايروابطبينذهنيو توليد فكريانسانو جهتيابي، تنظيم، هماهنگياعمالو انواعمناسباتاو در جامعهاست. شايد بتوانبهيكمعنا، مضمونجملهاخير را با استعانتاز يكتمثيلبهتر شناخت. نسبترابطهانسانبهفرهنگهمانند نسبترابطهماهيبهآباست. ماهيبرايبقايخود نهتنها مجبور استدر آبزندگيكند، بلكههمزمانآبجزيياز خوراكاو نيز است. انساننيز نهتنها در فرهنگزندگيميكند (بستر فرهنگي)، بلكهفرهنگخوراكفكرياو نيز است.
در سطحكلان، نظامفرهنگيهمزماندارايدو كاركرد محوريمتناقضنما است؛ يكي، تغيير و نوآورياجتماعيو ديگري، تداوماجتماعي. كاركرد تداوميفرهنگناشياز اثر تعميمي(Generalization) فرهنگاست، بويژهتأثير تعميميآنرويسياستو اقتصاد. بعبارتديگر، فرهنگبا تأثير تعميميخود شقوقاحتماليكنشرا در حوزههاياقتصاد و سياستكاهشميدهد و بهاينترتيباثر كنترليرويايندو حوزهدارد. بعلاوه، حوزهفرهنگبا فراهمكردنچارچوبمرجعارزشي، بهساير حوزههايكنشهويتميبخشد و اينباعثاستمرار جامعهدر خلالزمانميشود. همزماننظامفرهنگيداراياثر تغييردهندگياستو اينتأثير بيشتر روينظاماجتماعي(System Communal) اعمالميشود؛ چرا كهفرهنگاز طريقفرآيند تعميمي، حوزهكنشرا وسعتميبخشد و بدينوسيلهبهنظاماجتماعيپويندگيميبخشد. ضرورتبرنامهريزيفرهنگيرا بايد در دو چيز جستو جو كرد. از يكطرف، در همينكاركرد دوگانهو متناقضآميز فرهنگيعنيكاركرد تغيير و تداومآن. از طرفديگر، جوامعينظير جامعهما كهمرحلهگذر را طيميكنند و چندياستكهاز لفافهخارجشدهو تحولاتسريعو ناهمگونو نابرابر را تجربهميكنند، همزماناحتياجبهنظمو تغييراتهمگونو جهتدار دارند.
از چهار خردهنظاماجتماعي، تنها حوزهايكهميتواند همزمانسهممؤثريدر ايجاد نظمو تغيير داشتهباشد، خردهنظامفرهنگيجامعهاست. از همينروستكهضرورتبرنامهريزيفرهنگيعليالخصوصبرايجوامعدر حالگذر برجستهميشود.
جامعهايراننيز در نيمقرناخير دچار تحولاتسريعو ناموزوندر عرصههايگوناگونشدهاستكهحاصلآنناهمگونيساختاريو پايينافتادندرجهنظاممندي(Systemness) بويژهدر بعد نرمافزاريجامعهبودهاست.
برنامهريزيفرهنگيميتواند جهتبالابردننظاممنديعرصههاينرمافزاريجامعهنقشنسبتاًكليديايفا نمايد كهاينخود ميتواند بسترسازيفرهنگيمناسبيبرايعرصههايسختافزاريجامعهمثلسياستو اقتصاد فراهمنمايد. از جملهموضوعاتنرمافزاريكهميتواند مورد هدفدر برنامهريزيفرهنگيقرار گيرند عبارتند از:
1- وفاقسازيهنجاريانتشاريدر بالاترينسطحجامعههمدر مياننخبگانو همدر ميانمردم، جهتهويتسازيجامعهايو تعميمتعهد جامعهاي(تعهد عموميدر عرصههايچهارگانهدر قبالجامعهكل)
2- وفاقسازيهنجاريويژهدر سطحخردهنظامهايجامعهعليالخصوصخردهنظامسياسيو خردهنظاماقتصاديبويژهدر مياننخبگانجامعه(روياصولو قواعد بازيدر دو خردهنظاممزبور)
3- مفاهمهسازيويژهدر سطحجامعهايدر مورد مصالحمليدر مياننخبگانجامعه
4- تعميمارزشيجهتفراگير كردنمفاهمهاخلاقيمليو تسطيحاخلاقيدر سطحمليEthical Leveling))
5- حفظو ترميمميراثفرهنگيجامعه
6- تقويتو تعميمخردورزيدر عرصهها و ابعاد گوناگونجامعه
سياسي، فرهنگياقتصاديو اجتماعيبا تأكيد و تقويتشيوهمجابسازيدر اينروابط
7- ، بسطتدريجيروابطگفتمانيدر عرصههايگوناگونبويژهدر ميانو مابيننخبگانجامعهدر عرصههاي
عدهايمعتقدند كهفرهنگ، حاصلاقداماتخودآگاهانهيكارادهسياسينيست، بلكهحاصلمناسباتاجتماعيو كنشمتقابلاجتماعياست. برايناساس، برنامهريزيفرهنگيبهمعنايتغييراتمحتواييآگاهانهتا چهحد امريممكناست؟
قبلاًدر بحثمفهومياز برنامهريزي، مفاهيممتضاديمطرحكردم. يعنيگفتهشد كهبرنامهريزيعبارتاستاز مداخلههدفمند و آگاهانهو سنجيدهانسانيدر سير حوادثو فرآيندها كهنتيجهآنممكناستموفقيتآميز باشد يا نباشد. سپسمفهوم«برنامهريزيشده» عنوانشد كهمقصود آندستهاز حوادثو فرآيندهايياستكهطبقبرنامهدر واقعيتبازتوليد شدهاند. تفاوتبينايندو مقولهچيزيجز خودانگيختگينيست. يعنيآندستهاز حوادثو فرآيندهاييكهدر واقعيتظاهر شدهاند، وليبرخلافآنچهكهدر برنامهانتظار آنميرفتهاست.
بهاينترتيب، مفهومخودانگيختگيمتضاد مفهوم«برنامهريزيشده» است. خوب، سوالاصليايناستكهمنشأ اين«خودانگيختگي» چيست؟ بعبارتسادهتر، اختلافبرنامهريزيو نتايجآنچيستو يا بهتعبيريديگر، عواملمسؤولانگاشتناقصسازهها بهواقعيتكدامند؟
در بالاترينسطحانتزاعي، ريشهايناختلافو يا بهتعبيريديگر، ريشه«خودانگيختگي» را بايد در دو بعد معرفتشناختيو وجودشناختيجستو جو كرد.
در بعد معرفتشناختي، نتايجناخواستهناشياز نقصاناطلاعاتو دانشنارسا و نامناسبو ابزار ناكارآمد است. اما مهمتر از اين، بعد هستيشناختياست. بعبارتي، خودانگيختگيدر برنامهريزيعمدتاًناشياز خواصهستيشناختيواقعيتاست، مثل: خصلتواكنشيواقعيتاجتماعي، پيچيدگيو خصلتتركيبيبرخيپديدههاياجتماعي، بازبودننظاماجتماعي، تضادهايفراسيستمو درونسيستميو بالاخرهارادهآزاد انساني.
خرید آسان و آسوده
سایت های مورد نیاز شما
اگر نیاز به اطلاعات مختلفی دارید به سایتهای زیر رجوع کنید.
۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر