خرید آسان و آسوده

سایت های مورد نیاز شما

اگر نیاز به اطلاعات مختلفی دارید به سایتهای زیر رجوع کنید.

۱۳۸۷ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

گلچینی از کشکول شیخ بهائی(قسمت دوم)

نكته هاى پندآموز، امثال و حكم
تنى از ابدال گفته است كه : در بلاد مغرب ، گذرم به پزشكى افتاد، كه بيمارانى ، نزد او بودند. و براى آنان شيوه درمانشان مى گفت . پس ، پيش ‍ رفتم و گفتم : - خدا بر تو ببخشايد بيمارى مرا درمان كن ! ساعتى در چهره من نگريست و گفت : ريشه هاى فقر و برگ صبر و هليله فروتنى را بگير! و در ظرف يقين جمع كن ! و آب خوف بر آن ريز! و آتش اندوه در زير آن بيفروز! سپس آن را در صافى مراقبه بپالاى ! و در جام خرسندى ريز! و با شراب توكل بياميز و با دست صدق آن را بخور و با كاسه استغفار آن را بياشام و سپس ، با آب پرهيزگارى دهان خود را شستشو ده ! و از حرص بپرهيز! پس ، اميد كه پروردگار، تو را شفا دهد.
ترجمه اشعار عربى
تهامى گويد:
در زندگى ، با فريب ، به رقابت برمى خيزيم . همانا كه نهايت بى نيازى دنيا، بازگشت به نيازمنديست . در دنيا، همچون به كشتى نشته اى هستيم ، كه گمان مى بريم كه باز ايستاده ايم . اما روزگار درنگمان نمى دهد
حكايات متفرقه ، كوتاه و خواندنى
پارسايى گفت : روزى به يكى از گورستان ها رفتم و بهلول را ديدم . و او را گفتم : اينجا چه مى كنى ؟ گفت : با گروهى همنشينى دارم ، گفت : كه مرا نمى آزارند، و اگر از ياد آخرت باز مانم ، آگاهم كنند و اگر پنهان شوم ، از من پنهان نشوند.
گفته اند: ديوانه اى از گورستانى مى آمد. او را پرسيدند: از كجا مى آيى ؟ گفت : از اين قافله اى كه فرود آمده است . گفتند به آنان چه گفتى ؟ گفت : پرسيدم . كى كوچ خواهيد كرد؟ گفتند: هنگامى كه شما نيز بياييد.
سخن حكيمان و دانشمندان ، مشاهير...
صاحب كمالى مى گفت : آنگاه كه شب روى مى كند، شادمان مى شود. و مى گويد: با پرودگار خود خلوت مى كنم و هنگامى كه صبح فرا مى رسد، به وحشت مى افتم از زشتى ديدار آنان كه مرا از پروردگارم باز مى دارند.

هیچ نظری موجود نیست:

لینک باکس

اگر نیاز به شغل مناسب دارید برای یکبار هم که شده کلیک کنید، ضرر نخواهید کرد.