خرید آسان و آسوده

سایت های مورد نیاز شما

اگر نیاز به اطلاعات مختلفی دارید به سایتهای زیر رجوع کنید.

۱۳۸۷ تیر ۷, جمعه

شرح چهل حديث پيرامون حضرت مهدي (عج)(قسمت چهاردهم)

حديث سى و چهارم:
(هدف بعثت)
(إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً، وَلا أَهْمَلَهُمْ سُدىً، بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ، وَجَعَلَ لَهُمْ أَسْماعاً وَأَبْصاراً وَقُلُوباً وَأَلْباباً، ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمْ النَّبِيّينَ(عليهم السلام) مُبَشِّرينَ وَمُنْذِرينَ، يَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَيَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ، وَيُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهَلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَدينِهِمْ، وَأَنْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً...)[5]
به راستى، خداى متعال مردم را بيهوده نيافريد، و بيكاره رها نساخت; بلكه آنان را به قدرت خود آفريد و به آنان گوش و ديده و دل و عقل داد; سپس پيامبران(عليهم السلام)را به سوى آنان بشارت دهنده و بيم دهنده فرستاد تا مردم را به اطاعت خدا امر كنند و از معصيت او باز دارند و آن چه را از امر خالق و دين خود جاهل اند، بدانها بياموزند، و براى آنان كتابى نازل كرد... .
شرح حديث
اين مطالب بخشى از جوابى است كه امام زمان(عليه السلام) در جواب نامه ى احمد بن اسحاق مرقوم داشتند.
احمد بن اسحاق مى گويد:
بعضى از شيعيان نزد من آمده، خبر از ادّعاى جعفر بن على دادند. او در نامه اى خود را امامِ بعد از امام حسن عسكرى(عليه السلام)معرّفى و مردم را به سوى خود دعوت مى كند. وى ادّعا مى كند كه تمام علوم، از جمله علم حلال و حرام، نزد اوست.
احمد ابن اسحاق اين مطالب را در نامه اى مى نويسد و براى حضرت مى فرستد. حضرت(عليه السلام) در جواب، مطالبى را تذكّر دادند كه از آن جمله اشاره به هدف دار بودن خلقت انسان و بعثت انبياست، تا مردم بدانند، كه هر كس حقّ ادعاى امامت و رهبرى خلق براى رساندن آن ها به اهدافشان را ندارد; هم چنين مردم به اين نكته پى ببرند كه همواره در معرض امتحان الهى اند و از همه ى گفتار و كردار و پندارشان بازخواست مى شوند. اين گونه نيست كه انسان به حال خود رها شده باشد تا مانند حيوانات ديگر زندگى كند و بعد از مدّتى خود را نابود شده بپندارد، بلكه براى انسان ها ابزار فهم (گوش، چشم، دل و عقل) قرار داده است، تا با مدد و يارى انبيا، حقايق عالم را درك كنند و بفهمند كه چگونه بايد زندگى كنند و در اين دنيا، براى رسيدن به سعادت، چه راهى را بايد بپيمايند.
منظور حضرت در اين قسمت از نامه اين است كه انسان به تنهايى نمى تواند راه خويش را بشناسد، لذا خداوند، انبيايى را فرستاد تا دست آدميان را بگيرند و آنان را به سعادت ابدى برسانند و از شقاوت جاويد برهانند. خداوند متعال نيز در قرآن كريم به اين هدف اشاره كرده است:
(هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الاُْمِّيّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلال مُبين)[6]; اوست خدايى كه ميان عرب امّى ـ كه خواندن و نوشتن هم نمى دانستند ـ پيامبرى بزرگوار از خودشان برانگيخت، تا بر آنان آيات وحى خدا را تلاوت كند و آن ها را ـ از لوث جهل و اخلاق زشت ـ پاك سازد و به آنان كتاب آسمانى و حكمت الهى بياموزد، كه پيش از اين همه در گرداب جهالت و گمراهى بودند.
اوضاع امروز جهان اين نكته را به خوبى آشكار كرده است. چه افراد مظلومى كه به بهانه هاى واهى، خونشان ريخته مى شود و چه اموالى كه به هوسى غارت مى گردد و ... !
حديث سى و پنجم:
(كيفيت درخواست حاجت)
(مَنْ كانَتْ لَهُ إِلَى اللّهِ حاجَةٌ فَلْيَغْتَسِلْ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ بَعْدَ نِصْفِ اللَّيْلِ وَيَأْتي مُصَلاّهُ)[7]
هر كس حاجت و خواسته اى از پيشگاه خداوند متعال دارد، بعد از نيمه شب جمعه غسل كند و براى مناجات با خداوند در جايگاه نمازش قرار گيرد.
شرح حديث
ابوعبداللّه حسين بن محمد بزروفى مى گويد: از ناحيه ى مقدسه ى امام زمان(عليه السلام)توقيعى صادر شد كه در آن نوشته بود:
هر كس خواسته اى از خداوند دارد، بايد شب جمعه، بعد از نيمه شب غسل كند، آن گاه به جايگاه نمازش آيد و دو ركعت نماز بخواند، به «اياك نعبد و اياك نستعين» كه رسيد، صد بار آن را تكرار كند; سپس حمد را تمام كرده، بعد از آن يك مرتبه سوره ى توحيد بخواند; آن گاه ركوع و سجده به جاى آورد و در هر كدام هفت بار تسبيح بگويد. ركعت دوم را نيز همانند ركعت اول به جاى آورد. در پايان نماز دعايى را بخواند كه كفعمى در ابتداى باب 36 از المصباح آورده است. بعد از دعا به سجده برود و نزد خداوند تضرّع كند، آن گاه حاجت خود را از خداوند بخواهد. هر كس از مرد و زن چنين كند، و دعا را از روى اخلاص بخواند، درهاى اجابت به روى او باز مى شود و حاجت او هر چه باشد برآورده مى گردد، مگر آن كه آن حاجت قطع رحمى باشد.
از اين حديث چند نكته استفاده مى شود:
1. نبايد بدون مقدمه به سراغ درخواست حاجت از خداوند متعال رفت; زيرا ممكن است موانعى در انسان وجود داشته باشد كه نگذارد دعاى انسان به هدف اجابت برسد، يكى از اين موانع، گناه است.
2. فقط استغفار براى استجابت دعا و مغفرت كافى نيست، بلكه اقرار به توحيد و مراتب آن و تسبيح و ذكر خدا نيز، از جمله عوامل مؤثر در اين زمينه است.
3. زمان و مكان نيز در تسريع استجابت دعا مؤثّر است; لذا حضرت(عليه السلام) دستور مى دهد كه شخص حاجتمند، در شب جمعه، كه بهترين شب ها در طول هفته است، آن هم در نيمه ى شب، كه بهترين اوقات در شبانه روز است، در جايگاه دائمى نماز، كه بهترين مكان مؤمن است، قرار گيرد و حاجات خود را بعد از نماز بخواهد.
حديث سى و ششم:
(عاقبت به خيرى)
(أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ، وَمِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الْهُدى، وَمِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَمُرْدِياتِ الْفِتَنِ)[8]
از نابينايى پس از بينايى، و از گمراهى پس از هدايت، و از رفتار هلاكت بار و فتنه هاى نابود كننده، به خدا پناه مى برم.
شرح حديث
اين عبارت، بخشى از توقيعى است كه امام زمان(عليه السلام) به نايب نخست و دوم خود، عثمان بن سعيد عمرى و فرزندش محمّد فرستاده است. حضرت(عليه السلام) بعد از سفارش به امورى در امر غيبت و تثبيت قلوب شيعيان در اين امر مهم، از چند چيز به خدا پناه مى برد كه هر كدام از آن ها براى ما درسى عظيم است:
1. حضرت(عليه السلام) از ضلالت بعد از هدايت به خدا پناه مى برد; زيرا اگر كسى هدايت شود و حقّ و حقيقت را درك كند، ولى پس از مدّتى دست از آن بردارد، حجّت بر او تمام شده و قطعاً، خسارتى جبران ناپذير را متحمل مى شود. چنين كسى سعادت پايدار را پس از شناخت و معرفت، ترك كرده و عذاب جاويد را بر جان خود خريده است.
2. هم چنين، حضرت از اعمال سيئه اى كه انسان را به هلاكت و نيستى مى رساند، به خدا پناه مى برد; زيرا انسان هميشه در خطر از دست دادن ايمان خويش است. هوا و هوس ها و وسوسه هاى شيطان، انسان را تا دَم مرگ رها نمى كنند. از اين بخش، اهمّيت و دشوارى ايمان را مى توان فهميد.
3. آن حضرت، به خداوند متعال، از فتنه هاى خطرناك و مهلك كه انسان را از اوج عزّت به ذلّت مى كشانند، به خداوند پناه مى برد. طبق نصّ صريح قرآن، انسان در معرض امتحان هاى دايمى است. خداوند متعال مى فرمايد:
(أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لايُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...)[9]; آيا مردم چنين پنداشتند كه به صِرف اين كه گفتند ما ايمان به خدا آورده ايم رهايشان كنند و بر اين ادعا هيچ امتحانشان نكنند؟ ما امّت هايى را پيش از اينان امتحان نموديم.
اين امتحان ها گوناگون اند و شدّت و ضعف دارند. گاهى مربوط به بدن و مال و گاهى مربوط به دين است و ... در همه ى اين ابتلائات، چه كوچك و چه بزرگ، بايد به خدا توكّل كرد و با سرافرازى بيرون آمدن را از او خواست.

هیچ نظری موجود نیست:

لینک باکس

اگر نیاز به شغل مناسب دارید برای یکبار هم که شده کلیک کنید، ضرر نخواهید کرد.