خرید آسان و آسوده

سایت های مورد نیاز شما

اگر نیاز به اطلاعات مختلفی دارید به سایتهای زیر رجوع کنید.

۱۳۸۷ تیر ۷, جمعه

شرح چهل حديث پيرامون حضرت مهدي (عج)(قسمت پانزدهم)

حديث سى و هفتم:
(پيروزى حق بر باطل)
(أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَلْحَقِّ إِلاّ إِتْماماً، وَلِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقاً)[10]
اراده ى حتمى خداوند بر اين قرار گرفته است كه ـ دير يا زود ـ پايان حق، پيروزى، و پايان باطل، نابودى باشد.
شرح حديث
اين عبارت، قسمتى از جوابى است كه حضرت(عليه السلام) به نامه ى احمد بن اسحاق اشعرى قمّى داده اند. حضرت، در اين نامه، بعد از ردّ ادعاى جعفر (عموى خود)، خودش را وصىّ و امام بعد از پدرش امام حسن عسكرى(عليه السلام) معرفى مى كند; آن گاه به اين نكته اشاره مى كند كه سنّت الهى به اين تعلّق گرفته است كه حقّ و حقيقت را يارى كند و به جايگاه رفيع خود برساند، هر چند در طول تاريخ با آن مبارزه شود; از طرف ديگر، سنّت الهى به اين تعلّق گرفته است كه باطل ـ هر چند مدّتى جولان دهد و حاكم باشد ـ نابود گردد و جز اسمى از آن باقى نماند. سرنوشت فرعون ها و ... اين نكته را به خوبى نشان داده است; لذا بر ماست كه هميشه، دنباله رو حقّ و حقيقت باشيم و از تلخى ها و دشوارى ها در اين مسير نهراسيم، و هيچ گاه دل به ظاهر فريبنده ى باطل نبنديم; زيرا، نور حق بالاخره به ثمر مى نشيند و باطل را نابود مى كند.
حديث سى و هشتم:
(عمل به سنّت، مبناى مودّت)
(إِجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ، فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ، وَاللّهُ شاهِدٌ عَلَيَّ وَعَلَيْكُمْ)[11]
هدف و قصد خويش را نسبت به محبّت و دوستى ما ـ اهل بيت عصمت و طهارت ـ بر مبناى عمل به سنّت و اجراى احكام الهى قرار دهيد; پس همانا كه موعظه ها و سفارش هاى لازم را نمودم، و خداوند متعال نسبت به همه ى ما و شما گواه است.
شرح حديث
بين ابن ابى غانم قزوينى با جماعتى از شيعيان در مورد جانشينى امام حسن عسكرى(عليه السلام)اختلاف شد، ابن ابى غانم معتقد بود كه ايشان رحلت نمود، در حالى كه جانشينى براى خود معرفى نكرد، ولى جماعت شيعيان با او به مخالفت پرداختند و معتقد بودند كه امام حسن عسكرى(عليه السلام) براى خود جانشينى را تعيين نموده است; لذا نامه اى به امام زمان(عليه السلام)نوشتند و اين موضوع را براى حضرت بازگو كردند. حضرت(عليه السلام)در جواب نامه، به خطّ خود، مطالبى مرقوم داشتند كه از آن جمله، حديث فوق است.
حضرت در آن نامه ابتدا به تقوا و پرهيزكارى امر مى كند و سپس مى فرمايد:
تسليم ما باشيد و هر چه را نمى دانيد به ما باز گردانيد، بر ما است كه حقيقت را بيان كنيم ... به راست و چپ منحرف نشويد و محبّت و دوستى خود را نسبت به ما با اطاعت از دستورهاى ما، كه همان شريعت محمّدى است، ثابت عملى سازيد.
از اين حديث به خوبى استفاده مى شود كه ادعاى محبت كافى نيست و محبّ حقيقى كسى است كه به دستورهاى محبوب خود عمل مى كند.
امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد:
مذاهب شما را دور نكند; به خدا سوگند، شيعيان ما كسانى هستند كه خدا را اطاعت مى كنند.[12]
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
شيعيان ما اهل ورع و كوشش، اهل وفا و امانت دارى، اهل زهد و عبادت و اصحاب پنجاه و يك ركعت در شبانه روزند; شب ها بيدارند و روزها روزه دارند; زكات اموال خود را مى پردازند; حجّ خانه ى خدا را به جا مى آورند و از هر كار حرامى اجتناب مى كنند.[13]
هم چنين امام صادق(عليه السلام) در جايى ديگر مى فرمايد:
كسى كه به زبان بگويد شيعه ام، ولى در عمل و آثار با ما مخالفت كند، از شيعيان ما نيست. شيعيان ما كسانى هستند كه با زبان و قلب با ما موافق اند و آثار ما را متابعت و به اعمال ما عمل مى كنند.[14]
حديث سى و نهم:
(حكم وقف)
(وَأَمّا ما سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ أَمْرِ الْوَقْفِ عَلى ناحِيَتِنا وَما يَجْعَلُ لَنا ثُمَّ يَحْتاجُ إِلَيْهِ صاحِبُهُ، فَكُلُّ ما لَمْ يُسَلَّمْ فَصاحِبُهُ فيهِ بِالْخِيارِ، وَكُلُّ ما سُلِّمَ فَلا خِيارَ فيهِ لِصاحِبِهِ، إِحْتاجَ إِلَيْهِ صاحِبُهُ أَوْ لَمْ يَحْتَجْ)[15]
از ما درباره ى اين كه فردى چيزى را براى ما وقف كرده، ولى خودش به آن محتاج شده است، پرسيده اى. حكم چنين فردى، اين است كه در آن چه براى ما وقف كرده، ولى تسليم ما نكرده، مختار است و مى تواند وقف را به هم بزند; ولى آن چه را، به خاطر تسليم، وقفش مسلّم شده است، ديگر نمى تواند برگرداند، خواه به آن احتياج داشته يا نداشته باشد.
شرح حديث
اين عبارت، قسمتى از توقيعى است كه امام زمان(عليه السلام) در جواب سؤال هاى ابوالحسين محمّد بن جعفر اسدى مرقوم داشته اند.
حكم وقف با معاملات ديگر تفاوت دارد. اگر كسى چيزى را بفروشد و پولش را از مشترى بگيرد، ولى پشيمان شود و از معامله صرف نظر كند، مى تواند پول را پس دهد و معامله را به هم بزند; امّا وقف اين گونه نيست. وقتى چيزى وقف شد، اگر واقف، آن را به موقوف عليه (كسانى كه آن چيز براى آنان وقف شده) تسليم نكرده باشد، مى تواند وقف را بر هم بزند و به دارايى هاى خودش بازگرداند; ولى اگر مال موقوف را در اختيار موقوف عليه قرار داد، آن وقف حتميّت پيدا مى كند و واقف نمى تواند به هيچ عنوان آن را به اموال خود بازگرداند.
در اين حكم، فرق نمى كند كه موقوف عليه چه كسى باشد، امام معصوم باشد يا فرد عادى; نيز تفاوتى ندارد كه مال موقوف چه مقدار باشد، كم يا زياد.
حديث چهلم:
(حسن عاقبت)
(وَالْعاقِبَةُ بِجَميلِ صُنْعِ اللّهِ سُبْحانَهُ تَكُونُ حَميدَةً لَهُمْ مَا اجْتَنَبُوا الْمَنْهِيَّ عَنْهُ مِنَ الذُّنُوبِ)[16]
با ساخت نيكوى خداوند، فرجام كار، مادامى كه شيعيان از گناهان دورى گزينند، پسنديده و نيكو خواهد بود.
شرح حديث
اين حديث، بخشى از نامه اى است كه امام زمان(عليه السلام) براى شيخ مفيد(رحمه الله)مرقوم داشته اند. حضرت(عليه السلام) به نكته اى مهم اشاره كرده اند كه اگر شيعيان ما، عاقبت به خيرى را مى خواهند، سببش لطف و توجّه خاصّ خداوند است; پس بايد از گناهانى كه خداوند متعال از آن ها منع كرده است، اجتناب كنند; زيرا هر عملى، اثر مخصوص خود را دارد و نَفْس ما، مطابق كارها، سخنان و حتّى افكارى كه داريم، ساخته مى شود. آن كس كه از انجام دادن گناه باكى ندارد ـ حال آن گناه كم باشد يا زياد، كوچك باشد يا بزرگ ـ بداند كه حقيقت خود را تيره و تار كرده، شايستگى ورود به جايگاه نور و پاكى را ندارد. يك گناه، آتشى است كه در خرمنى مى افتد. انسان سال ها تلاش مى كند و ثواب ها براى خويش فراهم مى آورد، ولى با يك گناه، حاصل عمرى را به هدر مى دهد; از اين رو، حضرت، در اين حديث، خطر گناه را گوشزد كرده است.
________________________________________
[1]. كمال الدين، ج2، ص485، ح10 ; احتجاج، ج2، ص284 ; بحارالأنوار، ج53، ص181، ح10 .
[2]. الغيبة، طوسى، ص 294، ح248; احتجاج، ج2، ص285; بحارالأنوار، ج 25، ص 329، ح4.
[3]. احتجاج، ج2، ص323و324 ; بحارالأنوار، ج53، ص176، ح7 .
[4]. احتجاج، ج2، ص322 ; بحارالأنوار، ج53، ص175، ح7 .
[5]. الغيبة، طوسى، ص288، ح246; احتجاج، ج2، ص280; بحارالأنوار، ج53، ص194، ح21.
[6]. سوره ى جمعه، آيه ى 2 .
[7]. مصباح، كفعمى، ص396 .
[8]. كمال الدين، ج2، ص511، ح42 ; الخرائج و الجرائح، ج3، ص1110 ; بحارالأنوار، ج53، ص190و191، ح19 .
[9]. سوره ى عنكبوت، آيه ى 2و3 .
[10]. الغيبة، طوسى، ص287، ح246 ; احتجاج، ج2، ص279 ; بحارالأنوار، ج53، ص193، ح21 .
[11]. الغيبة، طوسى، ص286، ح245 ; احتجاج، ج2، ص279 ; بحارالأنوار، ج53، ص179، ح9 .
[12]. كافى، ج2، ص73، ح1 ; وسائل الشيعة، ج15، ص233، ح20360 .
[13]. بحار الأنوار، ج65، ص167، ح23 ; وسائل الشيعة، ج4، ص57، ح4498 .
[14]. بحار الأنوار، ج65، ص164، ح13 ; وسائل الشيعة، ج15، ص247، ح20409 .
[15]. كمال الدين، ج2، ص520، ح49 ; بحارالأنوار، ج53، ص182، ح11 .
[16]. احتجاج، ج2، ص325 ; بحارالأنوار، ج53، ص177، ح8 .
منابع
1. قرآن مجيد.
2. اختيار معرفة الرجال (رجال كشّى); محمّد بن حسن طوسى(رحمه الله)، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)لإحياء التراث، 1404 قمرى، قم.
3. إعلام الورى بأعلام الهدى; فضل بن حسن طبرسى(رحمه الله)، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام) لإحياء التراث، 1417 قمرى، قم.
4. الإحتجاج; احمد بن على طبرسى(رحمه الله)، دارالنعمان.
5. الإرشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد; شيخ مفيد(رحمه الله)، كنگره ى شيخ مفيد، 1412 قمرى، قم.
6. الإستبصار; محمد بن حسن طوسى(رحمه الله)، دارالكتب الاسلامية، 1363 شمسى، تهران.
7. البرهان فى تفسير القرآن; سيد هاشم بحرانى(رحمه الله)، بنياد بعثت، 1415 قمرى، تهران.
8. البلد الأمين; ابراهيم بن على كفعمى(رحمه الله)
9. الخرائج و الجرائح; قطب الدين راوندى(رحمه الله)، مؤسسة الامام المهدى(عليه السلام)، قم.
10. الصحيفة السجادية; امام سجاد(عليه السلام)، دفتر نشر الهادى، 1376 شمسى، قم.
11. الغيبة; محمد بن حسن طوسى(رحمه الله)، مؤسسة المعارف الاسلامية، 1411 قمرى، قم.
12. المستدرك على الصحيحين; حاكم نيشابورى، دارالمعرفة، 1406 قمرى، بيروت، لبنان.
13. المصباح; ابراهيم بن على كفعمى(رحمه الله)، انتشارات رضى، 1405 قمرى، قم.
14. الهداية الكبرى; حسين بن حمدان خصيبى(رحمه الله)، مؤسسة البلاغ، 1411 قمرى، بيروت، لبنان.
15. بحارالأنوار; علامه محمد باقر مجلسى(رحمه الله)، مؤسسة الوفاء، 1403 قمرى، بيروت، لبنان.
16. بصائر الدرجات الكبرى; محمد بن الحسن الصفار(رحمه الله)، مؤسسه اعلمى، 1362 شمسى، تهران.
17. تحف العقول عن آل الرسول(صلى الله عليه وآله وسلم); ابن شعبه حرانى(رحمه الله)، جامعه ى مدرسين، 1404 قمرى، قم.
18. تفسير قمى; على بن ابراهيم قمى(رحمه الله)، مؤسسه ى دارالكتاب، 1404 قمرى، قم.
19. تفصيل وسائل الشيعة; حر عاملى(رحمه الله)، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)لإحياء التراث، 1414 قمرى، قم.
20. تهذيب الأحكام; محمّد بن حسن طوسى(رحمه الله)، دارالكتب الاسلامية، 1365 شمسى، تهران.
21. دلائل الإمامة; محمد جرير طبرى(رحمه الله)، مؤسسه بعثت، 1413 قمرى، قم.
22. كافى; محمّد بن يعقوب كلينى(رحمه الله)، دارالكتب الاسلامية، 1388 قمرى، تهران.
23. كشف الغمة فى معرفة الأئمة; على بن عيسى بن أبى الفتح إربلى(رحمه الله)، دارالأضواء، 1405 قمرى، بيروت، لبنان.
24. كمال الدين و تمام النعمة; شيخ صدوق(رحمه الله)، جامعه مدرسين، 1405 قمرى، قم.
25. مدينة المعاجز; سيد هاشم بحرانى(رحمه الله)، مؤسسة المعارف الاسلامية، 1416 قمرى، قم.
26. من لايحضره الفقيه; شيخ صدوق(رحمه الله)، جامعه ى مدرسين، 1404 قمرى، قم.
27. مهج الدعوات; سيد بن طاووس(رحمه الله)، انتشارات دارالذخائر، 1411 قمرى، قم.
28. نهج البلاغه سيد رضى(رحمه الله)، تحقيق شيخ محمد عبده، دارالمعرفه، بيروت، لبنان.

هیچ نظری موجود نیست:

لینک باکس

اگر نیاز به شغل مناسب دارید برای یکبار هم که شده کلیک کنید، ضرر نخواهید کرد.