خرید آسان و آسوده

سایت های مورد نیاز شما

اگر نیاز به اطلاعات مختلفی دارید به سایتهای زیر رجوع کنید.

۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه

برنامه‌ريزي‌فرهنگي عامل‌تغيير يا ثبات(قسمت سوم)

با اين‌حساب، پاسخ‌سؤ‌ال‌اخير را نمي‌توان‌بر مبناي‌منطق‌نمادي‌سنتي‌و يا به‌اصطلاح‌منطق‌گسست‌(Logic Crispy) توضيح‌داد. به‌بيان‌ديگر، در سطح‌انتزاعي‌سوال‌اخير پاسخ‌«بلي» و يا «خير» صريح‌و مشخص‌ندارد.
پاسخ‌سوال‌اخير را بايد بر اساس‌منطق‌تار(Fuzzy logic) آن‌هم‌در سطحي‌انضمامي‌تر جست‌و جو كرد. برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌به‌معني‌تغييرات‌محتوايي‌آگاهانه‌كم‌و بيش‌ميسر است. اما ميزان‌اين‌«تغييرات‌آگاهانه‌كم‌و بيش» بستگي‌به‌عواملي‌عديده‌دارد كه‌اجازه‌دهيد در مرتبه‌اي‌نسبتاً‌نازل‌تر از سطح‌انتزاعي‌به‌اجمال‌به‌بعضي‌از آنها اشاره‌شود، از جمله:
1- ضريب‌تحديدسازي‌ساختاري‌جامعه‌(در ابعاد مضايق‌ساختاري، شبكه‌روابط‌اظهاري، ساختارهاي‌هنجاري)
2- ضريب‌تواناسازي‌ساختاري‌جامعه‌(در ابعاد امكانات‌ابزاري، شبكه‌روابط‌ابزاري، ساختارهاي‌فن‌آوري)
3- قدرت‌عامليت‌كنش‌گران‌جمعي‌(گروهها، انجمن‌ها، احزاب، دولت‌و...)
4- قدرت‌عامليت‌كنش‌گران‌فردي‌(بويژه‌روشنفكران‌و نخبگان‌جامعه)
5- ميزان‌مفاهمه‌و همبستگي‌ملي‌
با توجه‌به‌عواملي‌كه‌ذكر آن‌رفت‌و همين‌طور با عنايت‌به‌اين‌كه‌در هر نوع‌برنامه‌ريزي‌شما با نوعي‌و ميزاني‌از خودانگيختگي‌مواجه‌هستيد، لذا لازم‌است‌در هرگونه‌برنامه‌ريزي، بويژه‌برنامه‌ريزي‌فرهنگي، بطور كلي‌بعضي‌از نكات‌اساسي‌را مورد ملاحظه‌قرار داد، از جمله‌اين‌كه:
يكم) برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌بايد منعطف‌باشد.
دوم) برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌بايد انضمامي‌و تجربي‌باشد.
سوم) برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌بايد از يك‌طرف‌براساس‌تعريف‌محدود از فرهنگ‌استوار باشد و از طرف‌ديگر بايد انتخابي‌بوده‌و صرفاً‌به‌بعضي‌از متغيرهاي‌راهبردي‌در سطوح‌فوقاني‌جامعه‌توجه‌كند و نه‌اين‌كه‌بدون‌در نظر گرفتن‌عوامل‌انگيخته‌در عرصه‌هاي‌گوناگون‌در سطوح‌مختلف‌براي‌جزيي‌ترين‌امور در سطح‌كلان‌برنامه‌ريزي‌نمايد كه‌در اين‌صورت‌از قبل‌نتيجه‌چنين‌برنامه‌اي‌مشخص‌است.
چهارم) برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌بايد خصلت‌ساختاري‌داشته‌باشد و نه‌اجباري. اين‌چيزي‌است‌كه‌در ادبيات‌برنامه‌ريزي‌و توسعه‌نيز اخيراً‌به‌آن‌توجه‌شده‌است. بعبارت‌ديگر، برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌بايد درصدد تاسيس‌فرصت‌هاي‌ساختاري‌برآيد تا مردم‌به‌روشي‌خاص‌در آن‌رفتار نمايند و نه‌اين‌كه‌مستقيماً‌تحت‌فشار براي‌انجام‌كاري‌مجبور واقع‌شوند. در ادبيات‌برنامه‌ريزي‌اجتماعي‌معمولاً‌توصيه‌مي‌شود كه‌برنامه‌ريز بيشتر متكي‌به‌فراقدرت‌(Meta - power) باشد تا قدرت‌عريان.
پنجم) برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌بايد خصلت‌مشاركتي‌مردمي‌داشته‌باشد.
ششم) برنامه‌ريزي‌فرهنگي‌براي‌جلب‌مشاركت‌عموم‌بايد حتي‌المقدور خصلت‌داوطلبانه‌داشته‌باشد. چرا كه‌اين‌نوع‌برنامه‌ريزي، همچنان‌كه‌از نام‌آن‌مستفاد مي‌شود، با عنصر فكر و انديشه‌سر وكار دارد و اين‌بدون‌مشاركت‌داوطلبانه‌مردم‌ميسر نخواهد بود. در حقيقت‌يكي‌از شروط‌موفقيت‌برنامه‌فرهنگي‌آن‌است‌كه‌اولاً‌اجراي‌برنامه‌در بستري‌از حداقل‌طراوت‌فرهنگي‌و اجتماعي‌صورت‌گيرد و نتايج‌آن‌هم‌موجب‌افزايش‌اين‌طراوت‌گردد. امروزه‌اين‌مهم‌بدون‌مشاركت‌داوطلبانه‌مردم‌ممكن‌نخواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

لینک باکس

اگر نیاز به شغل مناسب دارید برای یکبار هم که شده کلیک کنید، ضرر نخواهید کرد.